نوشته‌ها

درنگی در ایده های راهبردی برای پیشرفت مردمسالار

کلان ایده ما ساخت ایران الگوی پیشرفته اسلامی می باشد. ما به دنبال پیشرفت هستیم و روح پیشرفت را هم اراده ملّی میدانیم.
اراده ملّی از آن رو که اراده فعل عقل در موطن قلب می باشد بدان معناست که جمهوری جنود عقل برپا سازیم. به تعبیر دیگر رشد و اثاره دفائن عقول ملت را مهندسی کرده و ذهن جامعه را بارور و بالنده سازیم.

اگر مسئله رشد عقل جامعه می باشد. باید پرسید چه ایده هایی برای رشد عقل مدنی جامعه و یا به تعبیر دیگر ذهن جامعه قائل هستیم.
توضیحی که اینجا باید داد این است که عقل عملی انسان فقط از عقل نظری او پیروی نمی کند ای بسا شخصی عقل نظری اش حکم به مطلوبیت و کمال امری بکند اما عقل عملی از آن حکم پیروی نکند.
حکما توضیح میدهند که عقل عملی انسان در صورت بالندگی و رشد از عقل نظری اش پیروی می کند. ای بسا عقل عملی غالب انسانها از نفس اماره یا فرهنگ (مشهورات و مقبولات) پیروی می کند.
پس برای هدایت عقل عملی انسانها
یا باید بستر جولان نفس اماره را برچید
یا باید عقلانیتی که فرهنگ حامل آن می باشد را ارتقا داد
یا باید عقل نظری انسانها را رشد داد.

حسب این تفکیک میتوان به ایده های ذیل اشاره کرد:
قبل از ذکر ایده ها توجه و تذکر به این نکته ضروری می باشد که آنچه که به عنوان ایده مطرح می شود مشتمل بر اقدام و پوشش گفتمانی آن اقدام می باشد. یعنی وقتی میگوییم ایده آزاداندیشی یعنی هم پیشبرد آزاداندیشی به عنوان یک گفتمان و هم تاسیس نهاد آزاداندیشی و اقدام به گسترش آزاداندیشی در کشور.

1. ایده آزاداندیشی:
ایده آزاداندیشی را میتوان با دو رویکرد قرائت کرد:
الف) آزاداندیشی با رویکرد تربیتی
ب) آزاداندیشی با رویکرد فرهنگی

آزاداندیشی با رویکرد تربیتی به دنبال رشد عقل نظری آحاد انسانها می باشد تا از این رهگذر عقل نظری انسان ها بر عقل عملی و مملکت وجودی شان سلطنت یابد و زمینه رشد آحاد انسانها فراهم بیاید.

آزاداندیشی با رویکرد فرهنگی به دنبال رشد آحاد انسانها به صورت غیر مباشر می باشد. بدین صورت که آزاداندیشی در بستر نخبگانی ضریب یافته و مفاد آن تبدیل به گفتمان جامعه شود. (آزاداندیشی نخبگان به مثابه مولد گفتمان برتر و حاکم بر جامعه)
گفتمان تولید شده عقلانیتی که فرهنگ حامل ان می باشد را پالایش کرده و از آنجا که عقل عملی انسانها از فرهنگ نوعا پیروی می کند بستری خواهد بود برای رشد آحاد مردم.

2. گفتمان سازی
گفتمانسازی به یک معنا ایده ای در عرض آزاداندیشی می باشد. ما مفاد مکتب امام ره را به عنوان #ما_یحییکم با زبان هنر و رسانه در جامعه گفتمانسازی می کنیم. بدین وسیله عقلانیتی که فرهنگ حامل آن می باشد را ارتقا بخشیده و عقل عملی جامعه را سودهی می کنیم.

3. روایت و تصویرسازی
اگر گفتمان را به معنای ذهنیت فراگیر و فکر رایج آن هم از جنس توده مفهومی در لایه عقل بدانیم جهاد روایت و تصویرسازی به معنای روایت آرمانی و تصویرسازی رویا گونه در لایه خیال می باشد. این تفاوت را میتوان بین آیات اعتقادی قرآن و نیز آیات مربوط به قصص قرآنی یافت.
روایت و تصویر سازی هم از طریق دستکاری در فرهنگ هست که رشد و بالندگی عقول انسانها را دامن می زند. لکن در ساحت خیال.
تبیین و روایت منجر به قصه گویی می شود یعنی سلسله ای از تصویرهایی پشت سر هم که داستانی را می سازد.

4. کنش پیشرفتی تمدنی
همان طور که باطن بر ظاهر مؤثر است ظاهر بر باطن نیز مؤثر است. همانطور که عمل از علم صادر میگردد اما عمل نیز وعاء فهم و علم می باشد.
این ایده دو سویه دارد:
یک سویه رفع مانع
یک سویه تقویت ایجاب
ایده مزبور بر اساس سویه رفع مانع بدین بیان خواهد بود که چون کشور در چالش اقتصادی قرار دارد اساسا بستر رشد فکر و عقول مهیا نیست. به طور مثال ضعف اقتصادی و مشکلات معیشتی بستر برای جولان نفس اماره شده است و مادامیکه این ضعف وجود دارد حرف از رشد عقول امری موهوم است. تعابیر آ.جوادی آملی و شهید آوینی گویاست:
آ.جوادی آملی:
از نظر فلسفه و کلام، اصول اعتقادی، اصل اول است، اما از نظر جامعه شناسی، اقتصاد حرف اول را می‌زند. در اسلام، از «مال» به ستون فقرات یک ملت تعبیر شده، چرا که گاهی مشکلات اقتصادی باعث می شود حتی یک حکومت بزرگ سقوط کند.

دعای پیامبر گرامی اسلام در شعب ابی طالب این است که « اَللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی اَلْخُبْزِ وَ لاَ تُفَرِّقْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ»؛ خدایا من می توانم شعب و سختی های آن را تحمل کنم اما ملت گرسنه را نمی شود در راه الهی نگه داشت و آن را اداره کرد.

در بیان قرآن کریم، مال عامل قیام یک ملت است اگر ملت بخواهد بایستد باید جیبش پر باشد، فقیر به معنای ندار نیست! بلکه کسی است که ستون فقراتش شکسته است، کسی که ستون فقراتش شکسته است حرف شنوی از حکومت ندارد.

شهید آوینی:
اگر حکومت اسلامی می‌خواهد برای رشد و تکامل انسانی برنامه‌ریزی کند، اصالتاً باید به ابعاد معنوی و روحانی وجود بشر توجه پیدا کند و در مرحله‌ی اوّل موانعی را که راه تعالی روحانی بشر به سوی خدا را سد کرده‌اند از سر راه بردارد و از جمله‌ی این موانع فقر مادی است. بنابراین، اوّلاً توجه به از بین بردنِ فقر مادی امری تَبَعی است نه اصلی و ثانیاً هدف از آن دست‌یابی به عدالت اجتماعی است نه توسعه.

سویه تقویت ایجابی آن این خواهد بود که در بستری که با یک کنش ملّی تمدنی ذهن جامعه را از انسداد خارج ساخت می توان بستر تقویت رشد عقل را به واسطه کنش جمعی تمدنی به واسطه اتساع ظرف فهم و فکر محقق می شود.
.