نوشته‌ها

تحول در عرصه فرهنگ با الگوگیری از عرصه نظامی

یکی از نکات مهمی که در اواخر جلسه امروز اشاره شد، این مسئله بود که ارتش پس از انقلاب متحول شد. راه این تحول نیز، تاسیس سپاه پایداران انقلاب اسلامی با هویتی برآمده و برخاسته از ذات انقلاب در کنار ارتش بود. این مسأله موجب شد هویت ارتش تغییر پیدا کند، به گونه ای که ارتش فعلی با ارتش قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست!
پیشنهاد حضرت استاد در حوزه فرهنگ نیز، چنین چیزی بود، که در عرصه فرهنگ به عملکرد دستگاه های دولتی و حاکمیتی در عرصه فرهنگ اکتفا نکرده و عرصه ای موازی در کنار آن ایجاد کنیم، تا هویت دستگاه های فرهنگی تغییر پیدا کند!
نکته ای که در این یادداشت قصد دارم متذکر شوم، اینست که یکی از آسیب هایی که در جامعه ما وجود دارد، عدم توجه به تجربیاتی است که اتفاق می افتد! هزاران مجموعه فرهنگی در کشور فعالیت می کنند، بسیاری از آنها معضلات مشابه هم دارند، ولی هیچکدام به این فکر نمی افتند، که از تجربیات همدیگر استفاده کنند!
نکته اصلی که مد نظر بنده است، اینست که باید تجربه نگاری شود، که چگونه سپاه پاسداران هویت ارتش را تغییر داد، اما جهاد سازندگی نتوانستند هویت دستگاه های مربوطه را، در ابتدای انقلاب تغییر دهد؟ یا حتی تجربیات نزدیک تر به سال های اخیر! اینکه مثلا چرا به صورت عمومی حتی در بین نیروهای انقلابی نیز، دید مثبتی نسبت به اردوهای جهادی وجود ندارد؟ مگر این اردوهای جهادی برآمده از ذات انقلاب نیستند؟
در عرصه فرهنگ نیز، تجربیاتی در این مورد داشته ایم، از جمله تشکیل جبهه فرهنگی مردمی انقلاب اسلامی؛ این جبهه به گفته مؤسسین، با اهداف و دغدغه هایی مشابه دغدغه های مطرح شده تأسیس شد. چرا به هدف خود نرسید؟ چرا دوام نیاورد؟ کم و کیف حمایت سپاه از این جبهه صحیح بود؟ آیا همچنان می توان آن مجموعه را احیا کرد؟ و …
بررسی چنین مسائلی باعث می شود طرحی واقعی تر برای حل این موضوع ارائه کنیم.