مهم ترین پشتیبانی برای تحقق هر پدیده ای نوع نگاه و کیفیت باوری است که نسبت به آن پدیده وجود دارد، اعتقاد شما در مورد چیزی نحوه تعامل شما با آن را تنظیم می کند، اگر باور ضعیف و یا تصویر غیر دقیقی از یک مسئله نزد انسان وجود داشته باشد، در هنگام تحقق بخشیدن دچار مشکل می شود، حالا یا اساساً متحقق نمی کند، یا چیزی که تحقق می بخشد نسخه بسیار ضعیفی خواهد بود.
آزاداندیشی نیز مصداق این قاعده است، بسیار مهم است که باور شما به آزاداندیشی ریشه در چه بستر عقایدی داشته باشد، چه عقایدی است که دست به دست همدیگر داده است و توصیه ای به نام آزاداندیشی را خلق کرده است؟!
اگر دین برای انسان هیچ فهمی و قدرت رسیدن به فهم های برتر را قائل نباشد، دیگر میدان دادن به مسئله ای مثل آزاداندیشی معنا ندارد؛ اگر سنگ های تقلید و تحجر را از جلوی پای انسان برداریم و او آزادانه بیاندیشد ولی حاصل کار او هیچ ارزش معرفت شناسانه ای نداشته باشد، چرا باید این کار را انجام بدهیم؟!
1️⃣ فطرت
واقع این است که یکی از عقایدی که به طور جد پشتیبانی کننده آزاداندیشی است «فطرت» است؛ اینکه ما وجود انسان را وجودی جهت دار و دارای سرشت و بسترهایی برای رسیدن به حقایق عالم بدانیم، اینکه اساساً دین را همین سرشت فطری انسان بدانیم؛ باعث می شود که مدام در صدد این باشیم تا خار و خاشاک تقلید و تحجر را از جلوی پای این انسان برداریم، تا بیاندیشد و محصولی که به دست می آورد به خاطر تکیه به یک حقیقت الهی که در درون او به ودیعه گذاشته شده است، بسیاری ارزشمند خواهد بود و در مجموعه جامعه انسانی را به سمت حقیقت سوق خواهد داد.
2️⃣ عقل
یکی دیگر از عقاید پشتیبانی کننده آزاداندیشی، قائل بودن به جایگاه شناختی و کشف حقیقتی برای «عقل» است. اینکه نگاه ما به عقل انسانی چه باشد و او را چه ابزاری بدانیم باعث می شود که در اندیشه ورزی آزادانه دست او را باز بگذاریم یا نه. اگر همه حقایق را ارسال شده توسط وحی بدانیم و کار ما فقط این باشد که این ها را بگیریم و اجرا کنیم و عقل را در عداد وحی یکی از دو حجت الهی بر انسان ندانیم، اتفاقاً آزاداندیشی می تواند به عنوان عامل انحراف و بدعت در دین خدا تلقی گردد.
ما عقل را یک حجت از دو حجت الهی که در اختیار انسان قرار گرفته تا به سمت سعادت حرکت کند می دانیم، لذا معتقدیم اگر موانع تحجر و تقلید را از سر راه عقل برداریم، حرکتی که عقل می کند در مجموع جامعه انسانی را به سمت کمال مطلوب خود حرکت بهتری خواهد داد.
3️⃣ اراده
باور سومی که آزاداندیشی را معقول جلوه می دهد این است که «راه شکوفایی انسان را اراده ورزی او بدانیم»؛ اگر عنصر اراده جایگاه مناسب خود را نداشته باشد، اتفاقا دست و بال انسان را باز گذاشتن برای اندیشه ورزی آزادانه یک تهدید است که مدام باعث ایجاد موانع در مسیر حرکت کمالی انسان می شود. اراده ورزی و صاحب اراده بودن یکی از مشخصات مهم انسانیت انسان است، اگر اراده و اراده ورزی را تنها راه شکوفایی انسان و رسیدن او به کمال مطلوب بدانیم، آن وقت است که آزاداندیشی به عنوان یک پدیده ای که انسان را از سموم تقلید و تحجر نجات داده و زمینه را برای رسیدن انسان ها و جوامع به اراده های جوشیده از درون فراهم می کند، یک عنصر بسیار ارزشمند تلقی می شود.
در این یادداشت از زاویه انسان شناسانه به برخی عقاید پشتیبانی کننده از آزاداندیشی نگاه شده است، می شود از زاویای دیگری نیز این بحث را مورد تحلیل و بررسی قرار داد.
.