محدودیت عقیده، آزاداندیشی است

منع آزادی عقیده، تقویت آزاداندیشی است. اینکه عقیده را آزادنگذاریم و در عقیده آزادی نداشته باشیم، در واقع در راستای آزادی اندیشه قدم برداشته ایم.

منشاء عقیده معمولا چیست؟  معمولا عقیده ناشی از تفکر و اندیشه نیست، بلکه عقیده‌های بشری معمولا ناشی از عادت، تقلید، تعصب است. و همین‌ها هستند که مانع آزادی اندیشه و محدود کننده اندیشه هستند. یکی از جنبه‌های که مانع تحقق آزاداندیشی است، همین تعصب‌ها، عادت‌ها، و تقلید‌ها است.

پس هر عقیده‌اى ناشى از تفکر نیست و  چه بسیاری انسان‌هایی که به خاطر تقلید به آن عقیده‌ای چسبیده‌اند، نه از روی تفکر. عقیده‌های تلقینی و تقلیدی، زنجیری است که وهم بر دست و پا می‌بندد، و آزادی در اینگونه عقاید، راه را برای اسارت باز کردن است، نه آزادی. در واقع با آزادی عقیده میدان را بر آزادی اندیشه می‌بندیم. از قضا آزادی در مبارزه‌ی با اینگونه عقاید است.

همانگونه که شهید مطهری می‌فرمایند، حضرت ابراهیم با محدود کردن عقیده، در واقع آزادی اندیشه را تقویت کردند و زمینه آزادی اندیشه و فکر را فراهم کردند. حضرت ابراهیم خلیل قصد بازگرداندن آزادی را داشتند که دست به شکستن بت‌ها زدند، می‌خواستند که بشر را از اسارت عقیده‌ها آزاد کنند تا با آزاداندیشی و تفکر آزاد دست به انتخاب درست بزنند.

امّا شناسایی مرز میان عقیده و اندیشه کاری بس دشوار است، چرا که عقیده شباهت زیادی به اتخاذ اندیشه دارد.  این تفکیک کار بسیار سخت و دقیقی است. تشخیص مرز تعادل میان تحجر و آزاداندیشی کار سختی است که نیازمند مجاهدت‌ است.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها