مهندسی ارزشها یا فقاهت
تبدیل شدن چیزی به ارزش ممکن است ارزش دیگری را از بین ببرد و یا چیزی را ضد ارزش کند.
وقتی امری به ارزش تبدیل میشود، این تبدیل به ارزش شدن از لوازمش کمارزش و یا حتی ضد ارزش شدن امری دیگر است. لذا نهاد و یا جریانی که ارزشساز است، مسئولیت خطیری بر عهده دارد و اساسا نباید این مهندسی ارزشها و طراحی هندسه ارزشها به دست هر کسی باشد و نباید اجازه داد هر کسی ارزشسازی را به دست بگیرد. همین ارزشسازی، بیارزش کردن و یا ضد ارزش کردن امر دیگری را در پیدارد.
لذا اگر کسی قرار است هندسه ارزشها را طراحی کند و یا بخواهد ارزشسازی کند، این امر بر عهده کسی است که شریعت را مجتهدانه بشناسد و همچنین خیلی از داراییهای دیگر هم لازم است، ولی این دارایی (شناخت مجتهدانه شریعت) از اهم دراییها است؛ چرا که خود شریعت ارزشهایی را معرفی کرده است و ارزشسازی میکند و نیاز است که شریعت شناخته شود و فهمیده شود که کدام ارزش نسبت به یک ارزش دیگر نزد شریعت دارای اهمیت بیشتر است. در هندسه ارزشهایی که شریعت ارائه می دهد، کدام ارزش قلب است و کدام ارزش نقش پا و کدام ارزش نقش مغز را ایفا میکند و کدام ارزش نقش موی سر را دارد. فهمیدن هندسه ارزشها در شریعت کار هر کسی نیست و نیاز به یک کار فقیهانه و مجتهدانه دارد؛ لذا نمیتوان به همین راحتی ارزشسازیها و ارزشسوزیهایی که در صدا و سیما صورت میگیرد کنار آمد؛ جامعه مخاطب و طیف مخاطب این نهاد، آن قدری وسیع هست که افراد دغدغهمند نمیتوانند از کنار آن به راحتی بگذرند.