چرایی «انتخابات» و حق رأی مردم (2)

?چرایی «انتخابات» و حق رأی مردم (2)?

? با توجه به مقدمه ای که در یادداشت قبل بیان شد، در میابیم که انتخابات محصول و نتیجه جایگاه مردم است. مردم هم شرط شکل گیری حکومت هستند، هم هدف حکومت و هم می توانند به ولایت و سالاریت برسند.

?اینکه مردم شرط شکل گیری حکومت هستند، اقتضاء می کند که باید با اعلام نظر و انتخابات، نظام اسلامی را انتخاب کنند.

?اینکه مردم هدف هستند، اقتضاء می کند که چارچوب و قوانین نظام باید طوری باشد که مردم به این سمت برسند. و انتخابات، خودش راه و روش رساندن مردم به سالاریت است. مردم باید خودشان انتخاب کنند تا بزرگ شوند؛ تا بفهمند؛ تا زیر بار مسئولیت خودشان بروند. نمی شود مردم را کنار زد و منتظر بود تا یک دفعه به درجه ولایت برسند.

?و همچنین زمانی که مردم به ولایت برسند، یکی از نمودهای این ولایت و سالاریت آنها، انتخابات می تواند باشد. و همین که این مردم، نظام اسلامی را انتخاب کرده اند، خود این اقتضا می کند در همان حد باید حق نظر و انتخاب داشته باشند تا اعمال ولایت کنند.

? ولایت امام یا ولایت فقیه مانند پدری که میخواهد در فرزندش روحیه عزت و استقلال شکل بگیرد. روحیه عزت و استقلال یعنی فرزند باید درجه ای برسد که خودش روی پای خودش بایستد و مختارانه و مستقل و با عقلانیت و اراده خودش تصمیم بگیرد. راه رساندن فرزند به این هدف، تمرین این حرکت است یعنی پدر باید گاهی در حد کمتر اختیاراتی به کودک بدهد تا او بتواند اختیار و استقلال خودش را بروز دهد. تا آرام آرام به درجه کامل استقلال و اختیار برسد.
انتخابات و مشارکت مردم در جامعه هم همینگونه است. در عین اینکه خود مشارکت مردم هدف است، راه و روش رساندن آنها به آن هدف هم هست.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
میرزا علی کرانی

ممنون از موضوع خوب و پرداخت خوبتان
نسبت به یادداشت های مشا چند نکته به ذهن میرسد:

1- اولا اگر ملاک سالاریت مردم را قیام لله دانستید، در واقع معتقدید پشت صحنه ی حق رای ملت ایران چنین نظری وجود ندارد که حق رای متعلق به همه است، سلطنت طلبان، اهل کتاب (احتمالا)، بهایی ها، مفسدین، و … هم حق رای دارند. بلکه مثلا ایثارگران، خانواده ی ایثارگران، مسئولین نظام، بسیجی ها، فعالین فرهنگی و اقتصادی و … که در راستای اعتلای نظام فعالیت میکنند و … حق رای بیشتری دارند یا اینکه اصلا فقط اینها حق رای دارند.
آیا این طور است؟

2- سخن از چیزی با عنوان مقام ولایت به میان آورده اید، خوب است توضیح بدهید که مقام ولایت دقیقا چیست و از چه چیزی سخن میگویید؟

3- شما میفرمایید که اعطای حق رای به مردم یکی برای تاسیس بوده، که گذشته است؛ یکی هم برای رشد مردم است تا بتوانند به مقام ولایت برسند؛ این یعنی مردم هنوز ولایتی ندارند و اینکه ما حق رای را برای ایشان مجاز میشماریم به خاطر این است که میخواهیم کم کم تمرین کنند و بتوانند واقعا مقدراتشان را خودشان دست بگیرند و واقعا انتخاب دست خودشان باشد. اما شواهد این تحلیل چیست؟ و اساسا بر فرض صحت ما چه زمانی متوجه میشویم که آیا کسی به مقام ولایت رسیده است یا نه؟ فعلا تا اطلاع ثانوی فرض بر این است که مردم ولایت ندارند؟