متکلم انقلابی ذهن پرور یا پاسخ دهنده به ذهنیت های رایج؟!
در تفاوت کلام انقلابی با کلام مرسوم بیان میکنیم که کلام مرسوم ما خود را موظف به اثبات عقاید دینی و دفع شبهات به روش یقینی یا مشهوری میدانست، لذا اساساً محصولی که ارائه میکرد محصولی بود که بخش عمدهی آن به توصیف معارف دینی میپرداخت؛ اما کلام انقلابی مأموریت خود را پشتیبانی اعتقادی از زندگی دینی جامعه میداند، یعنی به نحو انضمامی و عینی روی عقاید امت تمرکز کنند و تلاش کنند که به جای اثبات عقاید حقه و دفع شبهات، باورهای مورد نیاز برای زیست دینی جامعه در موقعیتهای مختلف را تبیین و به این واسطه جامعهی دینی را از پشتیبانیهای خود بهره مند سازند.
متکلم کلام انقلابی به یک پدیده اجتماعی به نام «اندیشه دینی مردم»(عقاید امّت) نگاه می کند، میداند که این ذهن جمعی هویت جمعی آن ها را شکل میدهد، پس اقدام به ذهنپروری می کند.
گاهی این نگاه به ذهنیت رایج و اقدام به ذهن پروری، طوری قرائت میشود که متکلم کلام انقلابی ما را شبیه به متکلم کلام مرسوم ما تعریف میکند، آن هم اینکه وظیفه را پاسخ به ذهنیتهای رایج بین مردم تعریف میکنیم، اگر چنین نگاه شود، این کلام نیز حالت تدافعی به خود گرفته و بعد از مدتی فراموش میکند که مأموریت او پشتیبانی اعتقادی از این جامعه است، بله بخشی از پشتیبانی پاسخ به ذهنیتهای غلط جامعه است، ولی همه داستان این نیست، متلکم باید اقدام به ذهنپروری کند و اساساً خود را متکفل این بداند که ذهنیت اسلامی معتبر متناسب با وضعیت فعلی امت را تولید کند، تا این برود و محتوای گفتمانی قرار بگیرد که یا خود او و یا دستگاه گفتمان سازی که کمک به اوست، اقدام به این ذهن پروری بکند.
چیزی که باعث میشود این اقدام فعالانه به ذهنپروری، به رفتن در یک گارد انفعالی پاسخ به ذهنیتهای رایج تقیل داده شود، یک نگاهی به مسئله مردم سالاری است که ناشی از یک سخن صحیحی است که مردم را کلاً یک مخاطب که باید به او تفهیم صورت بگیرد فرض نکن، بلکه بخشی از فهم نزد خود مردم است و بخشی از سخن حق در همین زیست دینی جامعه تولید میشود؛ این سخن در جای خود درست است اما اولاً بخشی از فهم نزد مردم است نه همه فهم، و ثانیاً باید مراقبت کنیم که این سخن حق، اصل مأموریت فعالانه متکلم انقلابی را به حاشیه نبرد و به مرور او را به همین تصویر رایج از کلام تبدیل نکند.
#یادداشت_342