علوم شناختی برای کلام

خطرناک ترین افراد برای جسم یک انسان پزشک ها هستند !
آنها تک تک اعضای بدن را با عملکرد مخصوص به آن میشناسند، مواد غذایی و داروها را و تاثیراتی که روی هر عضو بدن دارند را نیز میدانند و از این جهت خوب میدانند که چگونه با بهینه ترین وضعیت و به آسانی میتوان یک انسان را یا یک عضو از بدن او را از کار انداخت !
البته نمیتوان منکر این بود که همین شناخت پزشکان از بدن انسان میتواند باعث شود تا آنها مفیدترین افراد نسبت به جسم انسان باشند کما اینکه تا کنون همین گونه بوده است.
یک پزشک هرچچقدر شناخت کمتری نسبت به جسم انسان داشته باشد ، دایره سود و زیان و قدرت اثرگذاری تخصصی او در هر دو عرصه کمتر میشود.
شاید این مسئله را بتوان تقریری از روایت شریفه ” العلم سلطان” دانست. معرفت به چیزی ، تسلط به آن را پدید می آورد.
شاید حکمت اینکه خودشناسی را با همه زوایا مقدمه سلوک میدانند این است که موجب تسلط انسان بر خود میشود و همچنین استحاله شناختن خدا حق معرفته ، به سبب همین قاعده باشد.
متکلم در مأموریت خود که شامل : رصد و تنظیم و ارتقای ذهن جامعه است. باید تسلط نسبی به ذهن جامعه داشته باشد، بلکه کار او زمانی معنا پیدا میند که این سلطه را پیدا کرده باشد.
( البته متکلم الهی تسلط شخص خودش را محور نمیداند و همانطور که کلام مرجع تقلید از باب بیان حکم خدا حجت است ، تسلط متکلم الهی از باب تسلط فکر الهی بر ذهن جامعه مطلوب است )
این نکته ، اهمیت شناخت ذهن، شناخت ذهن اجتماعی، شناخت جامعه و مواردی از این دست را گوشزد میکند. بدون این سلسله شناخت ها اثرگذاری دائره وسیعی نخواهد داشت.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها