میان رشته ای بودن رسیدگی به ذهن مردم (1)

?میان رشته ای بودن رسیدگی به ذهن مردم (1)?

?انسان موجودی چند بعدی است که نیازهای مختلفی دارد. و حتی هر بعدی خودش چند بعد و ساحت دارد. به تعبیر دیگر انسان از چند جهت، ابعاد مختلف دارد لذا ضرب آنها در هم، ابعاد مختلفی را حاصل می کند. مثلا از طرفی انسان سه بعد بینش، گرایش و کنش دارد. از طرفی انسان و جامعه، سه بعد سیاست، فرهنگ و اقتصاد دارد و از منظری دیگر، ابعاد دیگری چون مدیریت، تربیت، امنیت، سلامت و غیره نیز دارد.
خود علم نیز دارای لایه های متعدد است مثل لایه عقل نظری که خودش دو بخش حکمت نظری و حکمت عملی دارد و لایه عقل عملی. و از طرفی دیگر بخاطر وجود پدیده های مختلف، نیازهای مختلفی برای انسان به وجود می آید.
بر اساس هرکدام از اینها، یک غرض خاصی برای انسان به وجود می آید که آن غرض ایجاب می کند، یک علمی خاص و متمایز شده، شکل بگیرد و یک سری مسائل مشخص در آن پیگیری شود.
در گذر زمان و ایجاد لایه های جدید یا پدیده های جدید در علم، علوم جدیدی به وجود می آیند و یا علوم گذشته به چند علم تفصیلی تبدیل می شوند.

?اما چیزی که نسبت به این روش می توان بیان کرد این است که این تخصصی کردن علوم، از جهاتی موجب دقت و تفصیل و بسط علم شده است ولی از جهتی دیگر، موجب ناکارامدی و ضعف است. زیرا یک رفتار انسان و یک پدیده در خارج، خودش دارای چند بعد است و جدا کردن ابعاد در مقام ذهن است نه در مقام خارج.
لذا اساسا از زاویه یک بعد، نه می توان یک پدیده را کامل شناخت و نه می توان، قضاوتی صحیح از آن داشت و درباره آن تصمیم گرفت. با نگاه تخصصی رایج، مدرسه یک نهاد تربیتی است، سینما یک نهاد فرهنگی و بانک یک نهاد اقتصادی. درحالیکه، مدرسه، هم بر اقتصاد و فرهنگ اثر می گذارد و هم اقتصاد و فرهنگ و سیاست بر روی مدرسه اثر می گذارند. بانک، هم بر تربیت و فرهنگ اثر می گذارد و هم تربیت و فرهنگ بر روی بانک.

?بنابراین باید گفت هر پدیده و رفتار انسان و جامعه، خودش دارای چند لایه و بعد است و برای شناخت و تصمیم گیری در مورد آنها، نیازمند تعداد زیادی از علوم هستیم.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها