دو چالش آزاداندیشی برای انتخاب آن به عنوان راهبرد مردم سالاری (1)

? دو چالش آزاداندیشی برای انتخاب آن به عنوان راهبرد مردم سالاری (1)?

?انتخاب آزاداندیشی به عنوان راهبرد، پیشفرض هایی دارد که اگر آنها ثابت شوند، آزاداندیشی را می توان به عنوان راهبرد انتخاب کرد و الا باید در انتخاب آن شک کرد و یا حداقل وزن راهبردی آن تغییر می کند. آن پیشفرض های عبارت اند از:
?1- مهمترین دلیل عدم هدایت انسانها، عدم فهم حق است و این با آزاداندیشی حاصل می شود.
?2- هدف نهایی هدایت تمام انسان ها، این است که انسانها تماما از روی اندیشه و عقل، انتخاب و عمل کنند.

حال این دو را به عنوان سوال طرح می کنیم.
?سوال اول این است که آیا مهمترین دلیل عدم هدایت انسانها، عدم فهم حق است؟
? احتمال دارد بگوییم خداوند به انسان راه سعادت و شقاوت را آموخته است (فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها) و سپس به او اختیار داده تا خودش راه خودش را انتخاب کند. (الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلً).
بنابراین تنها عامل عدم هدایت، عدم فهم حق نیست بلکه چه بسا میتوانیم بگوییم مهمترین عامل عدم پذیرش حق است زیرا خداوند با فطرتی که در وجود همه انسانها قرار داده است، به همه آنها حداقل فهم حق را یاد داده است.

?سوال دیگر این است که آیا هدف نهایی هدایت تمام انسان ها، این است که انسانها تماما از روی اندیشه و عقل، انتخاب و عمل کنند؟
? در پاسخ به این سوال هم شاید گفته شود، با توجه به اینکه سعه وجودی انسانها مانند هم نیستند. بعضی دارای قوه عاقله قوی هستند و بعضی قوه وهمشان غلبه دارد، لذا نقطه نهایی در همه انسان ها به این نیست که همه انسانها تماما از روی عقل، تصمیم بگیرند و عمل کنند فلذا بعضی از انسانها نهایتا حدشان این است که به درجه ای برسند که تأثیر زیادی از عقل بگیرند نه اینکه کامل تحت امر عقل باشند. فتأمل.
در یادداشت های بعدی به تفصیل به این دو سوال پاسخ می دهیم…

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها