آزاد اندیشی پیش فرض گفتمان – تلاشی برای تقریری عمق کاوانه از نسبت آزاداندیشی و گفتمان

بسم الله الرحمن الرحیم

آزاد اندیشی غیر از کرسی آزاد اندیشی است.

آزاد اندیشی غیر از آزادی بیان است.

آزاد اندیشی غیر از گفتگو است.

آزاد اندیشی غیر از تضارب آراء است.

آزاد اندیشی غیر از تحقیق و مطالعه است.

آزاد اندیشی لزوما پدیده ای اجتماعی نیست. (آزاد اندیشی میتواند پدیده ای فردی و شخصی و فارغ از غیر باشد)

و ….

آزااد اندیشی این ها نیست.

پس آزاد اندیشی چیست؟

آزاد اندیشی در واقع داشتن قلب سلیم است. سلیم نسبت به حق.

البته بیش از این است، آزاد اندیشی در واقع به دنبال حق بودن و حق را به راحتی پذیرفتن است، یعنی نه صرفا پذیرفتن حق آنگاه که عرضه میگردد بلکه حتی جستن حق آنگاه که در دسترس نیست.

آزاد اندیشی دیدن حق و جدی گرفتن آن است.

 

از دیدگاه بنده مطابق آنچه تا کنون آموخته ام آزاد اندیشی این است. اگر سخت است این پدیده ی مذکور را آزاد اندیشی بنامیم، نامش را چیز دیگری بگذاریم، بگذاریم الف یا هر چه…

از طرفی جان و عقل آدمی با حق و حقیقت نسبتی دارد، جامعه نیز با جان ادمی و با حقیقت نسبتی دارد، فرهنگ نیز چنین است و …

اتحاد اجتماعی و دستیابی به هویت واحد جمعی در جانب نفوس عِلوی صورت میپذیرد و نه در جانب نفوس سِفلی. نفس سفلی مثار کثرت است نه وحدت، پس تا چیزی در افق نفس علوی آدمی رسوخ نکرده باشد نمیتواند مورد وفاق اجتماعی قرار بگیرد.

آنچه مصداق تحسبهم جمیعا است را وفاق اجتماعی دانستن خطاست.

نفس علوی نفس خاضع در برابر حقیقت است؛ و البته نسبتی عمیق تر از این با حقیقت دارد.

توافق جان های مجموعی، یا بفرمایید جان اجتماع بر یک مساله، و رسوخ آن مساله در لایه ی عواطف آن جان مجموعی چه زمانی حاصل میشود؟ آیا میشود بدون آزاد اندیشی چیزی به این مرتبت از توافق جمعی جان های ادمیان برسد؟

اگر بپذیریم که نمیشود، خواهیم پذیرفن که بدون آزاد اندیشی اساسا گفتمانی که ما تعریف میکنیم شکل نمیگیرد؛ و تفاوت است بین گفتمان و ما تحسبه گفتمانا….

 

البته همین مساله میتواند فرهنگ هم باشد، میتواند گفتمان هم بشود. و از این منظر خللی به بحث وارد نیست.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها