اجتهاد پویا

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصاتـاسلام
#یادداشت_133
#جلسه_340

«وظيفه يك فقيه اين نيست كه به لفظ، جمود كند و حكم هر واقعه جزئى را از قرآن يا حديث بخواهد؛ و اين هم نيست كه به بهانه نبودن حكم يك مسأله، به خيال‏بافى و قيّاسى بپردازد؛ وظيفه فقيه «تفريع» و ردّ فروع بر اصول است. اصول اسلامى در كتاب و سنّت موجود است. فقط يك «هنر» لازم است و آن هنر «اجتهاد» يعنى تطبيق‏ هوشيارانه و زيركانه كليات‏ اسلامى‏ بر جريانات متغيّر و زودگذر است.»
مجموعه آثار شهيد مطهري (عدل الهى)، ج‏1، ص: 58

به نظر می رسد این سخن شهید محل خدشه باشد. با دقت در علوم اسلامی مشاهده میشود که اینگونه نیست که کلیات اسلامی به کل مشخص باشد و به صراحت در منابع اسلامی معرفی شده باشند و دیگر نیازی نباشد که در مورد آنها بحث صورت گیرد و تنها کاری که مسلمانان باید انجام دهند آن باشد که فقط کلیات را بر جزئیات و امور روزمره تطبیق دهند.

امر به این سهولت نیست.

اگر مراد از اصول و کلیات فقط اصول دین است،
اولا خود این اصول نیز در بسیاری از موارد محل اختلاف هستند و دعواهای تاریخی در این موارد بین مسلمین وجود داشته است.
ثانیا مشخص بودن اصول دین، امر را ساده نمیکند و حرکت از اصول دین تا قضایای جزئی زندگی بسیار طولانی است که ممکن است انحرافات فراوانی را رقم بزند، لذا اینکه بگوییم شریعت اصول دین را مشخص کرده و کفایت میکند، سخن درستی نیست.

اگر مراد از اصول و کلیات دین آن است که علاوه بر اصول دین، کلیات احکام را نیز مشخص کرده و قواعد اساسی را برای استنباط احکام جزئی بیان نموده و مسلمین فقط باید این قواعد کلی را بر احکام زندگی تطبیق کنند، این سخن نیز صحیح نیست. زیرا بسیاری از اختلافات و دعوا ها در همین اصول و کلیات احکام است. اساسا اصل اختلافاتی که بین فقها به وجود امده در همین اصول،‌تعریفات آنها و محدوده ی آنها و موضوع شناسایی احکام جزئی برای قرار گیری ذیل این کلیات است و بررسی خود موضوع جزئی بعد از اتخاذ مبنا در این اصول صورت میگیرد.

لذا امر به این سهولت نیست که اصول و کلیات کاملا مشخص باشد و فقط یک هنر لازم باشد که کلیات اسلامی را بر جریانات متغیر و زودگذر تطبیق دهد.
.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها