اسلام، انسان، جامعه

#امید_فشندی
#یادداشت_200
#جلسه_343
#مشخصات_اسلام

? اسلام، انسان، جامعه

اگر دین برای انسان آمده، طبیعتا به تناسب ساحات مختلفی كه انسان در هر زمین و زمانه دارد، دین نیز می‌توان سخن داشته باشد.

در بخش جهان‌بینی اسلامی بحث شد كه انسان اجتماعی است و پس دین اسلام هم نیز، اما این “اجتماعی” به‌معنای اعم بود كه می‌تواند به دین اجتماعی، دین سیاسی یا حكومتی ترجمه شود.

اگر ضرورت حیات اجتماعی انسان را بپذیریم، یعنی پذیرفته‌ایم كه انسان برای مصالح جمعی (منظور مصالحی است كه با جمع و تعامل و همكاری حاصل می‌شود و به‌صورت عام شمولی به آحاد جمع می‌رسد، نه مصالحی كه برای عام مجموعی است و صرفا به طبقه حاكم) باید تن به قوانینی بدهد.

طبیعتا نمی‌توان از انسان انتظار داشت كه برای رسیدن دیگران به كمال، از كمال خویش صرف‌نظر كند، مگر اینكه اصل این “صرف‌نظركردن” را كمالی برتر بدانیم و بهای آن را به میزانی بالا ببریم كه جز انسان‌های راستین تن به این صرف‌نظر ندهند؛ مثل شهادت كه ایثار جان است و جان، ارزشمندترین دارایی انسان.

غرض اینكه در دوگانه‌ی فرد و جامعه، حتی اگر قائل به وجود حقیقی برای جامعه شویم، تكامل فرد همچنان مهم است و تمام تكالیف اجتماعی نیز باید به كمال خود مكلّف كمك كند، وگرنه ترجیح تكمیل جامعه در برابر تضییع عمر یك انسان است كه بد معامله‌ایست؛ مگر اینكه دینی بتواند ضعف فرد – در اقتصاد و موقعیت اجتماعی – در برابر جامعه را ارزش قلمداد كند.

17 آبان 1400

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها