نسبت حقیقت و اندیشه

به نظر می رسد انسان در اندیشه و تفکر به دنبال کشف واقع است و می خواهد بفهمد حقیقت چیست. و اگر به دنبال چیز دیگری غیر از کشف واقع و حقیقت باشد عملا از اندیشه و تفکر خارج شده است و مشغول فعل دیگری ست.
لذا به نظر می رسد که به دنبال حقیقت بودن جز ذات تفکر و برهان است و تفکری که به دنبال کشف حقیقت نباشد اساسا وجود ندارد. این قضیه فارق از این است که در عمل به حقیقت میرسد یا خیر. ممکن است در مقدمات دچار اشتباهاتی شده باشد که نتیجه منجر به کشف واقع نشود. لکن خود فرد در جهل مرکب خویش فکر میکند که واقع را کشف کرده است. مهم این است که فعلش را به منظور کشف حقیقت انجام داده است.
?

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها