تفکر جنس آزاداندیشی

در مقام ذات‌کاوی و ماهیت‌شناسی «آزاداندیشی» وقتی با «صِرف» رابطه آن با حق‌گرایی و حق‌پذیری مورد بررسی قرار می‌گیرد، این باعث می‌شود که «مهارت تفکر» و مهارت اندیشیدن از آزاداندیشی خارج شود؛ در ذیل این مهارت تفکر، عناوین مختلفی قرار می‌گیرد؛ منطق، استقامت، اخلاق باور و … . در واقع ما منطق را از آزاداندیشی بیرون کرده‌ایم؛ اینجا باید روی این نکته تامل کرد که آیا منطق به صورت خاص و مهارت تفکر به صورت عام، درست است که از آزاداندیشی خارج می‌شود، ولی لازم نیست؟ به عبارت دیگر آیا قبل از وارد شدن در حیطه‌ی آزاداندیشی، نباید منطقی اندیشید؟ و اساسا وقتی اینگونه تفکر را از آزاداندیشی بیرون می‌کنید، باعث نمی‌شود اساسا از آزاداندیشی بیرون بروید؟ به عبارت دیگر اگر شما با تقلید حق را پذیرفتید، آیا باز هم آزاداندیش محسوب می‌شوید؟ آیا هنگامی که تفکر و منطق و اندیشیدن را از حیطه‌ی آزاداندیشی بیرون می‌کنید، اساسا از حوزه‌ی شناخت خارج نمی‌شود؟ مگر قرار نیست آزاداندیشی حق‌گرایی و حق پذیری در حوزه‌ی «شناخت» باشد؟

شاید بهتر باشد، مهارت تفکر و اندیشیدن را برای آزاداندیشی لازم دانست، هر چند داخل آزاداندیشی نباشد؛‌ با سهل‌گیری شاید بتوان گفت تفکر و منطقی اندیشیدن جنس آزاداندیشی است و این جنس نیازمند فصول است.

و البته که انسان سالم خالی از تفکر نیست؛ اساسا انسان بدون تفکر نداریم؛ و صد البته که تفکر به صورت تشکیکی است و همه حد اعلای از مهارت تفکر و استقامت در تفکر را ندارند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها