آزاد اندیشی وسیله است نه هدف
اگر آزاد اندیشی را طوری تعریف کنیم که حتی خود اندیشیدن را قید و مانعی برای آزاد بودنش بدانیم دچار اشتباه شده ایم
چون قرار بود با آزاد اندیشی به حقیقت برسیم نه اینکه آزادی اندیشه به هر شیوه ای هدف باشد
خیلی از پیشرفتهای بشر را ما مدیون کسانی هستیم که چارچوبها و اصول ذهنی برای فکر کردن و جوابگویی به مسائل داشتند و دیگرانی در همین چارچوب ذهنی فکر کردند و ادامه دادند تا ثمرات علمی قابل ملاحظه است پس اینکه به هر نحوی بی قیدی شاید آزادی باشد ولی پیشرفتی حاصل نمی آمد.
پس اگر آزاد اندیش سالها زحمت بکشد از تفکرات و تجربیات خود به ثمره ای هم برسد در مقایسه با اینکه اگر از تجربیات دیگران استفاده می نمود شاید زودتر به حقیقت می رسید،این مقایسه نشان دهنده این مطلب است که آزاد اندیشی از هدفهای میانی است نه هدف غایی.
اگر نسبت اندیشه دیگران با حق معلوم باشد،صرف این اطمینان مجوزی است که اندیشمند را در تبعیت از فکر دیگران سوق دهد که در مسیر حقیقت باشد و زودتر به حق برسد