آزاداندیشی در تمام حوزه های شناختی نیست

آزاداندیشی، تنها در موطن «اندیشیدن» است؛

ما اگر بخواهیم در تمام حوزه های شناختی، نبض آزادی را بگیریم؛ به آن نمی‌گوییم «آزاداندیشی»؛ آزاداندیشی اصطلاحی است که تنها در حوزه‌ی اندیشیدن و تفکر است؛ وقتی که نبض آزادی را در حوزه‌ی اندیشیدن، بگیریم، اینجا در حال بررسی آزاداندیشی هستیم؛ اگر در دیگر حوزه‌های شناختی هم بخواهیم آزاده بودن را بررسی کنیم مانعی نیست، ولی به آن دیگر آزاداندیشی گفته نمی‌شود.

اساسا آزادی که در تمام حوزه‌های شناخت می‌توان جریان داد و بررسی کرد، این آزادی اساسا ضامن شناخت صحیح و منطقی  است؛ امّا در آزاداندیشی، گفته شد هنگامی که قرار است نبض آزادی در مقام اندیشیدن گرفته شود، پیشفرض منطقی اندیشیدن و درست اندیشیدن است؛ البته این غیر است رسیدن به نتیجه درست است، باید بررسی شود که الزاما منطقی اندیشیدن و درست اندیشیدن، نتیجه درست و حقی دارد یا نه؛ ما اندیشه را پیشفرض می‌گیریم و مهارت و استقامت اندیشیدن را از آزاداندیشی خارج می‌کنیم؛ در واقع سوال این است که هنگامی که به درستی و منطقی با رعایت مهارت‌های اندیشیدن و همچنین داشتن استقامت در اندیشیدن و حتی اخلاق باور، هنگامی که همه‌ی این‌ها رعایت شد، وقتی به این اندیشیدن، آزادی می‌دهیم، چه اتفاقی می‌افتد؟

و می‌توان سوال را جلو‌تر و یا به تعبیری عقب‌تر برد؛ اینکه اساسا خود همین اندیشیدن فوق الذکر، آزاد نیست؟ این اندیشیدن نیاز به آزادی ندارد و آزادی اگر قید توضیحی نباشد، نهایتا قید تاکیدی است.

 

و همچنین است هنگامی که به ساحت‌ها‌ی ادراک قلبی وارد می‌شویم؛ شما اگر اجازه‌ دادید که «اصطلاح» آزاداندیشی بر تمام ساحت‌های شناخت اطلاق شود، دیگر نباید آن را از ساحت ادراکات قلبی منع کنید.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
محمدحسین خانی
1 سال قبل

یادداشت شما یک همپوشانی با موضوع یادداشت 170 بنده دارد در آنجا مصداق ها هم کوتاه بیان شده