محتصات راهبردی آزاداندیشی 3

باهم فهمی

یکی از نکات بسیار مهمی که در بحث آزاد اندیشی وجود دارد این است که وقتی ما از لحاظ راهبردی به این نتیجه رسیدیم که باید به رسیدن به مردم سالاری و سالارکردن ایشان  به آزاد اندیشی برسیم تبیین رابطه بین این دو به چه نحوی است؟

نکته اولی که باید بدان توجه کنیم این است که یکی از ستون‌های اصلی تجدد و شکل گیری تمدن لیبرالیسم بحث فرد گرایی است. این فردگرایی را باید درداخل پاردایم اومانیزم و بستر سوبژکتیویته فهمید. اتفاقا در همین آب و هو دموکراسی به عنوان صورت نظم نوین جهان معرفی میشود.

معجزه حضرت امام در این برهه حساس تاریخی بحث مردم سالاری است. مردم سالری نباید در سایه فردگرایی فهمید بلکه اساسا این صورت بندی در داخل یک نظریه حاکمیت نوینی اتفاق میافتد و ارتباط تنگاتنگی با ولایت پیدا میکند.

از آنجا که یک سوال جدی وجود دارد که مگر میشود هم دم از نظریه ولایت زد وهم پرچم آزاد اندیشی را بلند کرد باید بگویم این سوال متاسفانه به خاطر برداشت تاریخی است که دربستر دین شکل گرفته و صرفا ولایت را یک شخص پادشاه گونه و یک امراز بالا به پایین دانسته است. در این بستر ولایت همه کاره است و همه چیز را از قبل میداند و فقط کار مومنین طبعیت و سرسپردگی و پیشبرندگی است. همین بستر فهمی باعث شده که گمان کنیم اگر بخواهیم واقعا صاحب تفکر باشیم و به معنی واقعی تفکر انتقادی داشته باشیم باید از بیخ و بن دین را بزنیم. در این تلقی دین هرگز تن به آزادی نخواهد داد و همیشه سر از دعوا و جهاد در می‌اورد. اینجا روشنفکران ما به تبعیت از آنچه که در مسحیت وتمئن غرب رخ داده راه علاج های متفاوتی پیشنهاد داده اند. بعضی گفته اند راه دین و آزادی و تفکر ازهم جداست و باید یکی را برگزید و بعضی تغیر در دین و منعطف کردن باورهای دینی را توصیه کرده‌اند بگونه ای که بتواند تاب تفکر نقدی و آزادی بیان را بیاورد. تمام بحث هایی مثل قبض و بسط تئوریک شریعت دکتر سروش و پلورالیزیم معرفتی و دینی که در ایران نگاشته شده همگی درهمین راستاست.

این جاست که باید اعتراف کنیم که گویا با مکتب امام گونه ای دیگر از اسلام و تقریری دیگر از دین در حال رخ دادن است

اگرولایت را در یکی از مترقی ترین تقریرها که در طرح کلی اندیشه اسلامی در قران مطرح شده، بفهمیم سر از یک باور به نام بافهمی درخواهیم آورد. این مطلب را باید هم در ساحت معرفت شناختی وهم در ساحت هستی شناختی مورد دقت قرار داد. آنچه که باید بدان بپردازیم این است که آزاد اندیشی دریک همچین مختصات راهبردی قرار دارد. آزاد اندیشی اساسا ضرورتی است برای فهم قران و فهم طرح دین. فهم ناب قران در بستر ولایت و داخل در یک هویت جمعی و با هم مردم فهمیدن اتفاق خواهد افتاد. حضرت امام در یک همچین فضایی آنچه که ازقرآن  بعد از انقلاب میفهمند بسیار پیشرفته تر و بسیار متعالی تر از قبل از انقلاب است. در این بستر ولایت یک اوتریته نیست که سر از دگم اندیشی درآورد بلکه ولایت یک جریان جوشانی است که تازه خود ولی هم به تفصیل خواهد رسید.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها