امامت و امت به مثابه محتوای اداره جامعه نه یک فرم مشخص – در نقد کتاب پسااسلامیسم ( میلاد دخانچی )

بسم الله الرحمن الرحیم

  • استیت فرم و قبیله فرم، دو گونه از ساختار و فرم اداره جامعه می باشد. و هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند، تفاوت های این دو فرم را در سه حوزه قاهریت و قلمرو و قانون اداره جمعیت بررسی می کنند. اما مسئله ای که در این یادداشت قرار است به آن پرداخت شود این است که نظریه امامت و امت که در اندیشه سیاسی تشیع قرار دارد، در کدام یک از این دو فرم و ساختار جای دارد؟
    • اکثر اندیشمندان با بررسی ویژگی های استیت و قبیله، به این نتیجه می رسند که امامت و امت در قالب قبیله معنا پیدا میکند.
    • اما نکته ای که حائز اهمیت می باشد این است که نظریه امامت و امت در اندیشه سیاسی بیش از این که یک ساختار و فرم برای اداره جامعه باشد، یک محتوا و معنا برای اداره جامعه می باشد. فلذا نسبت دادن زود هنگام قبیله فرم به نظریه امامت و امت اشتباه می باشد.
    • در ادبیات علوم اجتماعی دوگانه فرم و محتوا به خوبی تصویر می شود. نظریه امامت و امت هم مثابه محتوا برای اداره جامعه می باشد و این نظریه می تواند به فرم های مختلقی درآید و ایفای نقش کند.
    • اما نکته ای که باید آن را پذیرفت این است که باتوجه به محتوای نظریه امامت و امت اگر بخواهد تبدیل به یک فرم و ساختار شود، علی الظاهر به فرم قبیله ای شباهت های بیشتری دارد اما این ما را نباید به اشتباه بیاندازد و همه ویژگی های فرم قبیله ای را برای نظریه امامت و امت قائل شویم چرا که این محتوای امامت و امت هست که فرم خود را طراحی می کند نه برعکس.
    • توضیح بیشتر:
      • این که امامت و امت را به مثابه محتوا می دانیم یعنی این که در اندیشه سیاسی تشیع، جامعه متشکل از انسانها، باید به وسیله انسان کامل اداره شود و انسان کامل درصدد این است که یک فرد فرد انسان ها را به سمت کمال حرکت دهد و دو این که خود جامعه به ما هو جامعه ( با پذیرش صاحب هویت بودن جامعه ) را نیز به سمت کمال سوق دهد. این مغزای نظریه سیاسی امامت و امت می باشد و از آن جهت که در ویژگی های استیت و قبیله، این گونه بیان می شود که قلمرو قبیله اعضای خودش می باشد. این فهم ایجاد می شود که این نظریه در حیث ساختاری به قبیله فرم نزدیک تر است. اما اگر این فهم سبب شود که تمامی ویژگی های قبیله فرم را به آن نسبت دهیم، اشتباه می باشد.
    • شاید بتوان این گونه ادعا کرد که اساسا محتوای نظریه امامت و امت، به تبع ویژگی هایش و محیط جامعه می تواند در ساختار های مختلفی ظهور و بروز کند. البته این به معنای التقاط با فرم های غربی نمی باشد. و این بیان نیازمند توضیح بیشتر است که باید در یادداشت های دیگر به آن پرداخت.
    • برای نمونه نظریه امامت و امت در دوره حضرت رسول در فرم قبیله ای ظهور پیدا می کند ولی در دوره فعلی در جمهوری اسلامی، با فرم دیگری که ادعای ما این است که این فرم استیت غربی نیست، ظهور پیدا میکند.
      • به عبارت دیگر نظریه امامت و امت یک طریقت و معنا می باشد. و برای تبدیل شدن به شریعت، می تواند در کالبد های متفاوتی ظاهر شود البته که این کالبد ها که در دل شریعت می باشند، برگرفته از همان طریقت می باشند.
4 1 رای
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امید فشندی
2 سال قبل

تلاش تطبیقی خوبی بود، تشکر

یعنی نظریه امامت و امت نسبت به ساختار و فرم لابشرط است؟