تلاشی بر توضیح مساله ی “بازتقریر هویت دانش های پیشین” 1
بسم الله الرحمن الرحیم
در این یادداشت و یادداشت بعد قصد دارم پس از ذکر کوتاهی از یک جمله ی بیان شده در جلسه، در حد فهم خودم و در ضمن یک مثال دغدغه ی خودمان در رجوع به پیشینه ی علم کلام را وضوح بیشتری ببخشم.
پیرو طرح بحث خوب برادر علیمردانی در جلسه ی امروز برای بررسی چرایی و لزوم بحث از پیشینه ی علم کلام، بنده نکته ای به این مضمون را عرض کردم: « اگر بخواهیم در رجوع به پیشینه ی علم کلام با صراحت و محوضت بیشتری بهره ی خودمان را ببریم، باید سه چهار قرن اول را بیشتر لحاظ کرد و قرن اخیر را، و تقریبا حدود 10 قرن میانی را باید ندید گرفت؛ چرا که هویت اصلی این دانش در ابتدا متناسب با همان تعریفی که مد نظر ماست (یعنی علم متکفل تامین نو به نوی طعام فکری زندگی دینی) بوده است و بعدها به فراخور ابتلائاتی که برای جامعه ی شیعی پیش آمده است رویکرد عالمان دینی به نحوی شده است که “مسائل” پیشین علم موضوعیت پیدا کرده و تقریبا رسالت علم به حاشیه رفته است. »
در توضیح این مساله باید گفت اساسا هویت غنی فعالیت های مسلمین و خصوصا شیعیان در قرون اولیه ی ظهور اسلام که هنوز فرهنگ اسلامی دست نخورده تر است و حضرات اهل بیت ع خودشان در متن جامعه حضور دارند، بسیار قابل ردیابی و متوقع است. یعنی در مواجهه با نوع فعالیت های اسلامی خصوصا آن دسته از فعالیت هایی که پیگیرانه توسط انسان های شاخص آن زمان از قبیل حضرات اهل بیت ع و اصحاب ایشان انجام میگرفته است باید پر توقع بود و انواع کمالاتی را که ما اکنون به لزومشان پی میبریم و حاجت به آنها را در افق بالایی “حس” میکنیم و با ادبیات خودمان از آنها تعبیر میکنیم، در افعال ایشان باید جستجو کرد و تقریبا باید مطمئن باشیم که آن ها را خواهیم یافت. البته نه لزوما با “ادبیات” ما.
لذا به هنگام مواجهه با تراث علمی خودمان نباید در بند ادبیات گیر کنیم (البته منظورم این نیست که مطلقا از ادبیات خلاص باشیم) و باید با عمق کاوی و ذات پژوهی دغدغه ها و هویت ها (منظور هویت دانش هاست) با آن ها روبرو شویم و از آنها بهره ببریم. مطمئنا این نحوه از مواجهه بهره ی ما را از تراث به مراتب افزایش خواهد داد.
برای دیدن بازخورد استاد فلاح کلیکرنجه فرمایید!
الف.
بررسی پیشینه برای یک بحث فلسفه کلامی چرا عجیب باشد؟
بحثهای فلسفه کلامی گاهی با رویکرد پسینی است گاهی پیشینی. اگر رویکرد پسینی اتخاذ شود تنها امروز نیست که جای بررسی دارد، بلکه دیروز هم نیازمند کاوش است.
بررسی تاریخی الگوهای متعددی دارد از جمله الگوی تبارشناسانه که باید در فرصت مقتضی دربارۀ آن سخن بگوییم.
ب.
این که چه بر سر این علم آمده است نیازمند یک بررسی تاریخی است. انشاءالله از این موضوع هم غفلت نخواهیم کرد.
طبعاً سؤالی که اینجا مطرح است این است که تطورات این علم چه بوده، اساساً چطور شده که چنین علمی پدید آمده و ابتدا به چه صورت بوده است.
این بررسی از این جهت مهم است که ادعا می شود کلام ابتدا یک وضع طبیعی داشته و الآن هم ما همان وضع طبیعی را پیشنهاد می دهیم.
ج.
“هویت غنی فعالیت های مسلمین و خصوصا شیعیان در قرون اولیه ی ظهور اسلام که هنوز فرهنگ اسلامی دست نخورده تر است و حضرات اهل بیت ع خودشان در متن جامعه حضور دارند، بسیار قابل ردیابی و متوقع است.”
نویسنده در این عبارت دیدگاهی را نسبت به مسلمانان صدر اسلام ابراز می کند که حتماً مهم است. برای آنها هویّتی غنی و برای فعالیتهایشان نوعی خلوص قائل است.
این نکته حتماً مهم است، ولی چطور به دست آمده است؟
د.
ولی نکتۀ دیگری را هم مطرح کرده است که حتماً باید مورد توجه قرار بگیرد و آن حضور حضرات معصومین در میان مردم که به زندگی آنها وزن دیگری می بخشیده است.
یعنی رفتار مؤمنان تحت هدایتهای مستقیم اهل بیت بوده است. این حتماً مهم است.