کارفرهنگی چاه یا معدن
شرکت PEPSI (Pay each penny save Isreal) یک نمونه جالب در اقتصاد فرهنگ هست شرکتی که با شعار کمک به بقای اسرائیل تاسیس شد.
این شرکت با استفاده از #سلاح_فرهنگ به یکی از پرنفوذترین و پرفروشترین کمپانی های تولید نوشابه(بخوانید توزیع فرهنگ نجات اسرائیل ) شده است به طوری که در جلسه سازمان تبلیغات اسلامی که برای هم اندیشی پیرامون طرح تحول فرهنگی در استان برگزار شد هم جایگاه خودش را داشت.
این یک نمونه موفق و بارز اقتصاد فرهنگ است و تحقق آن به خاطر تغییر دیدگاه به فرهنگ از یک چاه ویل و سیری ناپذیری که برای هر نوع کنش گری در آن نیاز به بودجه های هنگفت هست به یک معدن طلایی است که با هر مقدار فعالیت در آن تولید ثروت اتفاق می افتد و زمینه را برای گام های بعدی نیز مهیا میشود.
بدین ترتیب یک بازی مثل PEPSI MAN که در عین خلاقیت در تبلیغ دارای زوایای فرهنگی مختلف نیز هست از یک کار فرهنگی هزینه بر تبدیل به یک فعالیت ثروت ساز می شود. به طوری که مخاطب علاوه بر تاثیری که در خلال بازی از فرهنگ غالب بر آن و المان های محیطی آن می گیرید و باعث ثروت آفرینی و ترویج فرهنگ مورد هدف کمپانی می شود برای خرید آن نیز باید هزینه کند و رایگان بدستش نخواهد رسید
به نظر بنده این مدل کار فرهنگی در ایران به جرات میتوان گفت که نیست
تا زمانی که نگاه ما این است که فرهنگ نیازمند تزریق پول هست رقابت را از پیش بازنده شدیم و در بهترین حالت مجبوریم بنشینیم و نابودی فرهنگ خود را نظاره کنیم
پ ن: یک رویداد تاریخی:
در خلال جنگ سرد بین شوروی و آمریکا شرکت پپسی با تولید کنندگان #ویسکی قرارداد مبادله پایا پای مشروبات الکلی و نوشابه میبندد و تا مدتها این شرکت نوشابه میفرستد و ویسکی وارد میکند تا جایی که مردم شوروی به حدی به این محصول وابسته می شوند که وقتی آمریکا ورود مشروبات الکلی از روسیه را تحریم میکند حکومت شوروی برای بر طرف شدن تقاضای مردم در رابطه ی با آن اقدام به فروش ناوگان دریایی حاصل از جنگ جهانی دوم خود به این شرکت میکند و این مسئله تا آنجا پیش میرود که کمپانی پپسی به تنهایی به ششمین ارتش دنیا به لحاظ امکانات تبدیل می شود