اندیشههای دینی موثرترین مولفهها در اندیشهی انسانی
ای برادر تو همه اندیشهای!
آدمی دارای اندیشه است؛ یک اندیشه جامع و کلنگر. اندیشهای ملفق و متشکل از تخصصها؛ این اندیشه مجموع تخصصها نیست بلکه ساختیافتهای از تخصصها است. تخصصها سازمانیافتهاند و مرکب شدهاند تا اندیشهای به وجود بیاید؛ نه آنکه تخصصها یکجا جمع شده باشند و بتوان آنها را تفکیک کرد. درهم تنیدگی تخصصها در اندیشه، آنقدر زیاد است که به راحتی نمیتوان آنها را بازشناسی کرد.
آن اندیشهای که خراک انسان است، به همان شکل کلنگر و جامعش، دارای مولفه و فاکتورهای فراوانی است. اکثر این مولفهها عوامانه است و بسیاری از آنها برپایه اوهام و خرافه است و به تعداد انگشتشماری از آن مولفهها رسیدگی شده است که البته همانها هم وقتی در یک کل ساختیافته قرار میگیرند به خاطر کثرت مولفههای عوامانه و خرافهای، نمیتوانند تاثیر واقعی خود را داشته باشند.
لذا از متکلم توقع رسیدگی به اندیشه دینی میرود تا با تمرکز بر روی نقاط کلیدی و رسیدگی به مولفههای موثر و نقشآفرین، تمام اندیشه را ویرایش جدی بزند.
شاید بتوان گفت که اندیشههای دینی موثرترین مولفهها در اندیشهی انسانی است که در تمام اندیشهی انسان تاثیرگذار است و آنها را ویرایش میزند و حتی با وجود آنکه اندیشههای غیر دینی هستند، توسط اندیشههای دینی سمت و سوی دینی پیدا میکنند و اندیشهی انسان تماما سمت و سوی دینی پیدا میکند. و هنگامی که این اندیشه خراک و طعام انسان باشد، یعنی از اندیشهای که سمت و سوی دینی دارد تغذیه شود، یک حیات و زیست مترقی دینی رقم خواهد خورد؛ وقتی اندیشه تماما سمت و سوی دینی داشته باشد، زیست انسانی هم تماما سمت و سوی دینی دارد.