تسخير

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#امید_فشندی
#یادداشت_9
#جلسه_109

قرآن نه‌تنها از قابليت تسخير عالم از سوي انسان سخن مي‌گويد، بلكه از بارگذاري سازوكار تسخير انسان‌ها از سوي يكديگر در متن آفرينش آن‌ها خبر مي‌دهد: لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيّا (زخرف/32)

البته كه هر تسخيري، به آگاهي از سازمان وجودي مسخَّر (تسخيرشده) بستگي دارد و اين آگاهي و امكان تسخيري كه در پي مي‌آورد، همان هم‌آهنگي با هستي است.

از آن‌جهت كه »تسخير«، هم براي بهره‌برداري انسان از طبيعت به‌كار مي‌رود و هم انسان از انسان، لذا در معناي تسخير، عنصر اراده و اختيار مسخَّر أخذ نشده است، به‌گمان به اين دليل است كه تسخير بر علم (به قواعد حاكم بر سازمان وجودي تسخيرشده) استوار است و علم ناگزير، امكان تسخير را فراهم مي‌كند و خود تسخير امري ارزشي نيست.

اما چه تفاوتي ميان «تسخير» با «علو» و «استكبار» است؟
ظاهرا اين غايت تسخير (نيت تسخيركننده) است كه آن را مذموم يا ممدوح مي‌كند؛ اگر «به‌كارگيري» طبيعت يا انسان‌ها در راستاي منافع مشترك بشري (مقصوده‌ي محلّله و بلكه مكلّفه) باشد، نه منافع شخصي و دنيابسنده، تسخيري ممدوح است وگرنه، ذيل عناويني مانند علو و استكبار مي‌گنجد.

نكته اين‌كه اساسا جز هماهنگي با هستي و سازمان وجودي هست‌ها، نمي‌توان آن را تسخير كرد و به‌كار گرفت، اما آن‌جا كه پاي اراده‌ي انسان به معادلات باز شود، مي‌تواند موجودات و اشياء را در غير غايت طبيعي آن‌ها به‌كار گيرد و اين همان استكبار است؛ يعني سركشي از كاروان هم‌آهنگ هستي و بازي را بهم زدن!!

در اين فضا، حتي شخص رسول اكرم هم اجازه‌ي خودوكيل‌پنداري (وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيل زمر/41) و سيطره بر مردم (لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِر غاشية/22) و اراده‌ي ايشان ندارد و صرفا به انذار و تبشیر اكتفا مي‌كند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها