گفتمان، وحدت، فطرت، قرارداد اجتماعي

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#امید_فشندی
#یادداشت_11
#جلسه_112

گفتمان، وحدت، فطرت، قرارداد اجتماعي

روشن است كه وحدت، شرط شكل‌گيري يك جمعيت يا جامعه است. افق اخلاقي و فرهنگي مشترك و قوانين رسمي، هر يك به‌گونه‌اي پايايي جامعه را تضمين مي‌كنند.

اما تفاوت جوامع سنتي (خصوصا دين‌مدار) با مدرن ظاهرا در اين است كه محور وحدت در اولي، مرجعيت يك فرد (سلطان يا وليّ) يا يك متن مقدّس و انحصار يك تفسير معيار از آن است، اما در دومي؛ بيشتر توافق عمومي بر قوانيني (كه نه مبناي قدسي دارند و سلطاني) است كه توازن نسبي ميان آحاد جامعه براي پيشرفت فراهم مي‌كنند و همين قوانين، محور وحدت و گفتمان مي‌شوند.

بنابراين، اساسا گريزي از وحدت گفتماني در جامعه نيست و ربطي هم به فطرت ندارد و احساس مي‌كنم چون تصوير روشني از وحدت در حركت نداريم، لذا هرگاه كه سخن از وحدت و توحيد است، پاي فطرت را پيش مي‌كشيم.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها