جمله مرکزی نوشتار ایشان این جمله است ؛

#حمزه_وطن_فدا
#جلسه_211
#يادداشت_73

در جواب #یادداشت_85 برادر #اميد_فشندی

▪️جمله مرکزی نوشتار ایشان این جمله است ؛
“اگر مردمسالاری اساسا مقابله با سالاری هر چیزی به غیر از اراده مردم است پس …”

#مرور_عقاید

▫️در این کلاس و در این کتاب ، تلاش کردیم که ذهن خود را آماده و مستعد شنیدن و پذیرش این معنای سترگ قرآنی و این حقیقت جاری در هستی بنماییم که #حق، نفی عبودیت غیر خداست
واقعیت نفی عبودیت غیر خداست ( حق به معنای واقعیت ، به معنای هستی شناسانه به معنای حکمت نظری )
درست نفی عبودیت غیر خداست ( حق به معنای درست ، به معنای ارزشی ، به معنای حکمت عملی )

▫️اگر این معنا را پذیرفتیم
سالار کیست ؟ سالار حقیقی، خدای متعال است
و حق ، نفی هر سالاریتی غیر از سالاریت خدای متعال است

▫️روی دیگر نفی عبودیت غیر خدا ، نفی سالاریت غیر خداست
یعنی روح توحید
نفی تمام سالاریت هاست
تمام سالاریت های بالاصالة
و هر سالاریت بالاصاله ای طاغوتی است
چه سالاریت فرد انسان
چه سالاریت پول
چه سالاریت قدرت
چه سالاریت علم
چه سالاریت نخبگان
چه سالاریت فقیه
چه سالاریت جامعه انسانی

▫️لذاست که توحید در راس هرم ارزشی اسلام است

▫️حالا باید ببینیم هر یک از این امورات و موجودات دز حیات مادی انسان در نور سالاریت خدای متعال و در طول این سالاریت ، نقش می یابند.

. پیامبر سالاریتی دارد به جهت برتری وجودی و وحی
. امام سالاریتی دارد به جهت برتری وجودی و علم
. فقیه سالاریتی دارد به مناط دارایی علم و عدل
. نخبه سالاریتی دارد به حسب علم یا خدمت
. پدر و مادر سالاریتی دارند به مناط شدت محبت
. پیرمرد سالاریتی دارد به حسب ….
. فرزند سالاریتی دارد به حسب ….
. زن سالاریتی دارد به حسب ….
. شوهر سالاریتی دارد به حسب ….
. مومنین سالاریتی دارند به حسب ….

▫️این سالاریت ها ، با #مناط های خاص و در #محیط های خاص و در #حدود خاص توسط خدای متعال به عناوین و طوایف مختلف انسانی اعطا میشود

▫️حالا این سالاریت ها با هم نسبت بر قرار میکنند
نه مردم سالاری در مقابله با فقیه سالاری است نه فقیه سالاری در تقابل با نخبه سالاری
بلکه این سالاریت های که همه از نور #الله_سالاری یا همان توحید تغذیه میکنند در نسبت و تناسبی نسبت به هم قرار میگیرند و هر کدام در حدود خود
طبیعتا اگر سالاریت مردم از حدود خود و از تعریف خود و از مناط خود تجاوز کند ، مردم به یک طاغوت تبدیل میشوند و باید نفی گردند
همان طور که فقیه نیز اگر از مناط و تعریف و شرایط و حدی که برای سالاریت او قرار داده شده است تجاوز کند خود طاغوتی است مورد نفی

▫️لذا اینکه مردم سالارند و این سالاریت بر تمام سالاریت ها حکومت دارد و از هیچ مناط و حد و مرزی نیز برخوردار نیست به نظر نمیتواند مورد قبول قرار بگیرد ( متن برادر فشندی موهم چنین معنایی است هر چند که بعید میدانم ایشان هم چنین معتَقَدی داشته باشند)

▫️یعنی این سالاریت یک سالاریت قائم به نفس نیست ، بلکه قائم به سالاریت الله است ، لذا باید در نسبت با سالاریت های دیگری که از سالاریت الله سرچشمه گرفته است تعریف شود
از این روست که حضرت امام که بیشترین توجه را به اهمیت حضور مردم و احترام به مردم و حفظ کرامت مردم در سده های اخیر نشان میدهند ، در عین حال بیشترین مسئولیت و تکلیف را نیز متوجه مردم دانسته و ایشان را موظف به پشتیبانی از ولایت فقیه میدانند و رمز بقا و پیروزی ایشان را همین پشتیبانی و تبعیت از ولایت فقیه معرفی میکنند.
و فراتر از این برای خود شانی چنین قائل هستند که رای و انتخاب مردم تا به امضای ایشان نرسیده باشد از هیچ وجاهت و نفوذی برخوردار نباشد.

▫️لذاست که شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه اساسا در زنده ترین صورت مردم سالاری و حاکم ترین حالت روح مردم سالاری ،توسط خود مردم ابداع میشود و ضدیت با ولی فقیه در نظر مردم ، از یک سو ضدیت با خدای متعال و از یک سو ضدیت با مردم فهم میشد.
———————————————————————————-
▪️درباره معنا ، مناط و حدود مردم سالاری و نسبت او با سالاریت های دیگر و همچنین راه های تحقق آن باید بیشتر تامل کنیم و بنویسیم.

▪️دوستانی که میخواهند اندیشه خود پیرامون مردمسالاری و مناط و حدود و نسبت و روش های آن را تکمیل و حرف های ویژه ای در این وادی بشنوند ، توصیه میکنم در کنار بهره مندی از کلاس فوق العاده حلقه اندیشه کلامی ، استفاده از کلاس عالی #فقه_اموال_دولت_اسلامی استاد #موسوی را ازدست ندهند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها