مراد ما از گفتمان

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_20
#جلسه_215

در پی آنچه در یادداشت قبل بیان شد باید گفت که مراد ما از گفتمان هیچ کدام از معانی پیش گفته نیست بلکه گفتمان در مباحث ما دلالت بر یک صناعت خاص فرهنگی میکند؛ این صناعت دارای چند شاخصه ی مهم است که بدون هر کدام از آن ها اطلاق گفتمان بر پدیده ی فرهنگی از منظر ما درست نیست.

در توضیح گفتمان در مبحث نهضت گفتمان سازی مکتب امام آمده است:
گفتمان آن ذهنیتی است که به صورت فراگیر تبدیل به مطالبه شده باشد (یعنی به لایه ی عواطف رسوخ کرده و هیجانی را رقم زده باشد) و بر سر زبان ها افتاده باشد.

در باز تقریر این بیان می توان چنین گفت : گفتمان فراگیری زمزمه و مطالبه ی یک ذهنیت است.

که در این بیان چهار شاخصه ذکر شده است:
1- ذهنیت بودن ( یا مبتنی بر ذهنیت بودن )
2- فراگیری
3- مطالبه بودن ( پیوند خوردگی با لایه ی عواطف )
4- زمزمه شدن و بر سر زبان ها افتادن

معتقدیم این پدیده دارای اقتدارات مهمی است که منجر به اولویت داشتن این صناعت فرهنگی نسبت به سایر تدابیر راهبردی می گردد.

بر این اساس اگر مساله ای تبدیل به مطالبه و زمزمه ی عمومی بشود اما مبتنی بر یک ذهنیت مشخص یا مشترک نباشد، گفتمان نیست و از اقتدارات آن نیز برخوردار نخواهد بود.

از همین قبیل اند:

ذهنیت عمومیت یافته ی بر سر زبان آمده ای که تبدیل به مطالبه نشده است ( به لایه ی عواطف رسوخ نکرده است ).
مطالبه ی ( امر راسخ عاطفیِ)عمومی مبتنی بر ذهنیتی که تبدیل به زمزمه نگشته است.
مطالبه ی (امر راسخ عاطفیِ) مبتنی بر ذهنیتی که زمزمه میشود ولی فراگیر نیست.

البته همه ی این چهار مورد با توجه به اینکه ظرفیت ارتقا به گفتمان را دارند می توانند فرصت محسوب شوند لکن گفتمان نیستند و از اقتدارات آن بهره ای ندارند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها