نجات از سردرگمی هویتی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#مهدی_خداپرست
#یادداشت_17
#جلسه_217

♦️نجات از سردرگمی هویتی

▫️بسم الله الرحمن الرحیم
?در یادداشت قبل، به ٣ ویژگی ممتاز در «#طراحی_راهبردی_حلقه_اندیشه_کلامی برای #برون_رفت از وضعیت #انفعال_هویتی و شخصیتی» اشاره کردیم. در این یادداشت نیز سعی داریم تا یک ویژگی مهم دیگر آن را مورد بررسی قرار دهیم.
?حضرت استاد، در توصیف یکی از ویژگی های این سازه و موقعیت استراتژیک فرمودند که «ما باید نشان دهیم که چطور میتوان در قم مشغول #درس_و_بحث بود، اما با #دغدغه_صحنه و نسبت گرفتن با آن میتوان کار بزرگی را برای کشور انجام داد.» و گزاره دوم اینکه «اگر شما وارد صحنه شوید، یکی از همان آدم های صحنه میشوید و دیگر این کارایی را ندارید، شما باید #خارج_از_صحنه و در یک #نقطه_وحدت_بخش قرار بگیرید.»
?بنظر این توصیف راهبردی خیلی تأمل برانگیز است. از طرفی میبایست #متصل_به_صحنه و #واقعیات آن و درصدد #درک_نیازهای حقیقی آن باشیم و از طرفی هم #نباید یکی از آدم های صحنه بشویم.
در وهله اول واقعا درک این موقف دشوار بنظر می رسد، چون دارای پیچیدگی و ظرافت خاصی در نقش آفرینی است.
?ظاهرا نسبت این سازه با صحنه چیزی شبیه «#داخل_فیه_لا_بالممازجة_و_خارج_عنه_لا_بالمفارقة»است!
?اما اینجا سوال هایی به ذهن میرسد از جمله اینکه:
▫️چرا اگر یکی از افراد صحنه شویم دیگر کارآیی لازم را نداریم؟
▫️آیا فاصله گرفتن از صحنه و نخوردن خاک آن، موجب عدم شناخت مناسب ما از واقعیات و نیازها و ضرورت های آن نمیشود؟
▫️چقدر افراد صحنه گوششان بدهکار حرف افراد این موقف است؟ آیا افراد ایستاده در این موقف را آدم های توهمی و صرفا تئوریک قلمداد نمیکنند؟
▫️چطور میشود این #حد_تعادل را با این ظرافت ایجاد کرد که نه آلوده به صحنه شد و نه از فهم های صحنه بی بهره ماند؟
▫️و…
ان شاءالله در یادداشت بعد به بررسی موضع #وحدت_بخشی این سازه خواهیم پرداخت و آن را از حیث راهبردی مورد کنکاش قرار می دهیم.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها