پرسش از معنای “ساختار فرهنگی”

در مواجهه با مسأله تحول انقلابی در ساختار فرهنگی کشور، از ابتدایی ترین پرسش ها میتواند این باشد که منظور از “ساختار” در این عبارت چیست؟ ساختار فرهنگی به چه چیزهایی گفته میشود؟ آیا منظور نهادها و مجموعه های متصدی امر فرهنگ و بروکراسی و ساختار حاکم بر آن ها مقصود است؟ یعنی بحث در این لایه است که مثلا در اینجا میبایست به ادغام و یا ستاد شدن نهادهای فرهنگی و تعریف نسبت میان آن ها و وظایف هرکدام رسیدگی کرد و در مجموع آرایشی جدید با انضباط بخشی بالا به آن ها اعطا کرد؟

یا اینکه آیا نظام و منطق مواجهه با مسائل و حل آن ها مقصود است؟ یعنی ساختار فکر فرهنگی ما متحول شود و به نحوی دیگر با مسائل فرهنگی اجتماعی مواجه شویم؟

طبیعتا ظاهر صحبت به فضای اول نزدیک تر است. اما دو اشکال به ذهن میرسد، یکی اینکه طبیعتا زیربنای تحولات ساختاری اگر تحول در ساختار فکری باشد مؤثر واقع میشود و الا احتمالا بیهوده و وقت و هزینه تلف کردن باشد. و سرگرمی و سردرگمی فرهنگی در چارچوب دیگری ادامه میابد و دوم هم اینکه از فضای کلی بیانات ایشان و هم اشارات این صحبت خاص برمی آید که ایشان توجهات در فضای دوم هم دارند و تذکر میدهند.
لذا در توضیح اصل خود این عبارت باید تأمل بیشتری داشت و از تشویش زیاد در برداشت ها عاری اش کرد.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها