نظریه پیشرفت باید خروجی یک جمع نخبگانی باشد
چرا نظریه پیشرفت باید یک خروجی یک جمع نخبگانی باشد؟ و چرا گفته میشود که طبع آن این است که خروجی یک جمع نخبگانی باشد؟ و کار یک نفر نیست؟
برای پاسخ به این پرسش یکی از راهها این است که خصیصههای نظریه پیشرفت را بررسی شود؛ نظریه پیشرفت مگر قرار است چه باشد که کار یک جمع نخبگانی است، نه کار یک فرد؟
در پیشرفت یکی از حرفهایی که با تاکید زده شد، این بود که برای پیشرفت باید «ارادهی ملی» محقق شود؛ یعنی باید از راه ارادهی ملی به پیشرفت رسید و یعنی بدون ارادهی ملی به پیشرفت واقعی و همهجانبه نخواهیم رسید.
برای تحقق «ارادهی ملی» نیاز به یک مردم سالاری فوق العادهای است و نیاز است که به مقام مردم توجه ویژه شود؛ وقتی سخن از مردم به میان میآید یعنی همهی مردم؛ نیاز است که مردم همراه باشند؛ برای این امر نیاز است که یک جمع پای این کار بایستند تا اولا این جمع نخبگانی با طیفهای مختلف و متنوع همهی مردم را بفهمند و درک کنند و دوما از آن طرف هم طیفهای مختلف از مردم احساس کنند که فهمیده میشوند و هم جهت با آنها هستند لذا همراهی بیشتری دارند؛ والّا اگر یک فرد در این مسیر باشد، نه تنها توان فهمیدن همه مردم را ندارد بلکه همهی مردم هم با او همراه نیستند.