نخبه کیست ؟ نخبگی چیست؟ (2)
نخب بمعنای برگزیدن برترین گزینه است و با کلمه انتخاب هم ریشه است.
از این رو در معنای عرفی نخبگی میتوان دو عنصر برتری و برگزیدگی را دخیل دانست.
در دوره های مختلف زندگی بشر ،عرصه های متعددی برای ایجاد و بروز نخبگی وجود داشته است.
یکی از این عرصه ها ثروت اندوزی است. از یک نگاه میتوان کسی را که در جمع آوری ثروت برتر از دیگران است و این ویژگی او را مورد انتخاب مردم قرار میدهد ، نخبه دانست. البته نخبه ای که در ثروت اندوزی برتر است. از مصادیق این نخبگان میتوان به قارون و راکفلر اشاره نمود.
یک عرصه دیگر میتواند قدرت باشد. در دوره های مختلف فردی که میتوانسته قدرت نظامی وسیاسی بیشتری را به انحاء مختلف کسب کند، مورد انتخاب مردم قرار میگرفته ، این نوع از نخبگی اعم از نوع اول یعنی نخبگی در عرصه اقتصاد است. به نطر میرسد هیچگاه ثروت بدون قدرت انسان ها را در مظان انتخاب قرار نمیداده و همیشه ثروتمندی نخبه شمرده میشده که بتواند بوسیله آن سلطه ای را رقم بزند. پس میتوان گفت آنچه واقعا نخبه مادی میسازد قدرت است !
سوال : انتخاب افراد قدرتمندی مثل کورش و اسکندر و … در تاریخ، به معنای نخبه بودن آنهاست ؟
اگر خوب دقت نماییم مشاهده خواهیم کرد که علت سرشناس بودن و نخبگی تاریخی چنین افرادی عاملی جز قدرت نداشته! و همین عامل سبب شده تا ایشان سرفصل های تاریخ قرار بگیرند و احیانا لفظ نخبه بر ایشان اطلاق شود.
لذا در یک لایه عمیق تر میتوان ادعا نمود که در هر جامعه ای، کسی که قدرت را در دست دارد و راهبر آن جامعه است میتواند نخبه را تعریف کند. این همان معنایی است که در ابتدای یادداشت قبل مورد اشاره قرار گرفته بود.
اساسا اعتبار کردن یک مفهومدر جامعه، از کسی برمی آید که قدرت داشته باشد !
مفاهیم اعتباری اگر منشأ خارجی ناشته باشند، حتما مصلحت یا مفسده خارجیه ای دارند که موجب اعتبار آنها توسط معتبر حکیم شده اند. مصلحتی که موجب وضع و اعتبار مفهوم نخبگی و تطبیق آن در یک جامعه میشود، لزوم وجود یک عده افراد خاص برای پیش بردن راهبرد های اتخاذی رهبر یا رهبران آن جامعه است.
برای مثال وقتی رهبری جامعه لیبرال به دست سرمایه داران می افتد، راهبرد آنها مصرف خواهد بود. آنها طبیعتا به یک قشر نخبه دارند تا عنان جامعه را به سمت مصرف بکشند. آن گاه نمادهای مصرف گرایی به عنوان نخبگان به جامعه معرفی میشوند.
پس میتوان نخبه را بصورت کلی اینگونه تعریف نمود : کسانی که در مسیر راهبردهای مرکز ثقل قدرت جامعه، بیشترین و موثرترین خدمات را ارائه کنند.
پرسش : آیا این یک تعریف کارکردگرا نیست ؟ آیا اطلاق نخبه به کسی که خدمتی به هیچ قدرتی نمیکند صحیح نیست ؟
پاسخ : بله، این تعریف کارکردگراست، زیرا اولا هیچ مفهوم اعتباری اجتماعی بدون کارکرد نیست، بلکه اساس تولد آن مفهوم کارکرد اوست. افرادی که خدمتی به قدرتی ارائه نمیکنند یا از آن باب نخبه نامیده میشوند که حضورشان در ذیل یک قدرت تقویت آن قدرت و خدمت به اوست ( طبیعتا در عالم خلأ نداریم و آن فرد بالاخره در یک اتمسفری تنفس میکند ) و یا اینکه از باب استعداد و قوه خدمت به او اطلاق نخبه میشود.