كلام انقلابی و رسالت اجتماعی

#امید_فشندی
#یادداشت_180
#جلسه_303
#مشخصات_اسلام

🔰 كلام انقلابی و رسالت اجتماعی

اگر جامعه و حیات اجتماعی مردم را پویا و پرنشاط و در پیشرفت پیوسته و شكوفایی فزاینده می‌خواهیم، ناگزیر از پرداختن به هویت ملّی و خصوصا بُعد معرفتی این هویت – یعنی ذهن جامعه – هستیم؛ نه سر در مرداب تكرار و تكفیر فرو كنیم و نه تن به گرداب نوگرایی افراطی و مدرنیته‌ی سیال دهیم.

#فراموش_نكنیم:

انقلاب اسلامی آمد تا هم «فرهنگ خفقان و سر جنبانیدن و جمود» و هم «فرهنگ آزادی بی‌مهار و خودخواهانه‌ی غربی» را نقد و اصلاح كند و فضائی بسازد كه در آن، «آزادی بیان»، مقید به «منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران» و نه به هیچ‌چیز دیگری، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حكومتی گردد و حریت و تعادل و عقلانیت و انصاف، سكه‌ی رائج شود تا همه‌ی اندیشه‌ها در همه‌ی حوزه‌ها فعال و برانگیخته گردند و «زاد و ولد فرهنگی» كه به تعبیر روایات پیامبر اكرم(ص) و اهل بیت ایشان (علیهم‌السّلام)، محصول «تضارب آراء و عقول» است، عادت ثانوی نخبگان و اندیشه‌وران گردد. بهویژه كه فرهنگ اسلامی و تمدن اسلامی همواره در مصاف با معضلات جدید و نیز در چالش با مكاتب و تمدن‌های دیگر، شكفته است و پاسخ به شبهه‌ نیز بدون شناخت شبهه، ناممكن است. اما متأسفانه گروهی به دنبال سیاست‌زدگی و گروهی به دنبال سیاست‌زدائی، دائماً تبدیل فضای فرهنگی كشور را به سكوت مرداب‌گونه یا تلاطم گرداب‌وار، می‌خواهند تا در این بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون، بتوانند تأثیرگذار و جریان‌ساز باشند و سطح تفكر اجتماعی را پائین آورده و همه‌ی فرصت ملی را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیری‌های غلط و منحط قبیله‌ای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه، صاحبان خرد و احساس، ساكت و مسكوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، بركنار و در حاشیه مانده و منزوی، خسته و فراموش شوند. در چنین فضائی، جامعه به جلو نخواهد رفت و دعواها، تكراری و ثابت و سطحی و نازل می‌گردد، هیچ فكری تولید و حرف تازه‌ای گفته نمی‌شود، عده‌ای مدام خود را تكرار می‌كنند و عده‌ای دیگر تنها غرب را ترجمه می‌كنند و جامعه و حكومت نیز كه تابع نخبگان خویش‌اند، دچار انفعال و عقبگرد می‌شوند. (پاسخ رهبر انقلاب به نامه جمعی از دانش‌آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه – 81/11/16)

آیا نبض ذهن جامعه را در دست داریم؟
هر عضو از بدن یك پزشك مخصوص دارد و هر بخش از جامعه یك صنف و مسئول مشخص، اما مسئولیت رسیدگی و راهبری ذهن جامعه را چه كسی برعهده گرفته؟

چه صنفی نگاهش به ذهن جامعه است و برای فراوری آن در پی طراحی یك فنّاوری است؟

روشنفكر و نواندیش دینی؟
متكلم انقلابی؟
حلقه‌ی اندیشه‌ی كلامی؟

14 مرداد 1400

امضاء تنفیذی یا امضاء تشریفاتی؟!

#يادداشت
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_213
#جلسه_303

💠 امضاء تنفیذی یا امضاء تشریفاتی؟!

اخیراً آقای #عمادالدین_باقی متنی نوشتند و مدعی شدند در اصل 110 قانون اساسی که «وظایف و اختیارات» رهبری را بیان می کند، مقصود از بند 9 آن که می گوید: «امضاء حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم»؛ یک #وظیفه_تشریفاتی است نه مشروعیتی و تنفیذ حکم ریاست جمهوری را مغایر قانون اساسی دانستند.

شاه بیت سخن ایشان که بقیه حرفهایشان را از آن نتیجه می گیرند این است که «طبق اصل ۱۱۰ قانون اساسی رهبر وظیفه دارد پس از انتخاب مردم حکم ریاست جمهوری را امضا کند و این یک وظیفه تشریفاتی است نه مشروعیتی، زیرا مشروعیت خود نهاد رهبری هم باید از رأی مردم باشد اما متاسفانه برخی امضای حکم رئیس جمهور منتخب را جزو اختیارات رهبری می دانند.»

1️⃣ باید از ایشان پرسید که وقتی عنوان اصل 110 #وظایف و #اختیارات رهبری است، به چه علت شما بند 9 را طوری تفسیر فرمودید که فقط مصداق وظایف است و از مصادیق اختیارات خارج کردید؟!
اگر بنا بود امضای حکم ریاست جمهوری یک وظیفه #صرفاً_تشریفاتی باشد قانون گذار به چه دلیل باید این امر لغو و بیهوده را جزو قانون اساسی می آورد؟!
عنوان وظایف و اختیارات نشان دهنده این است که اصل این کار وظیفه رهبری است، کیفیت انجام آن جزو اختیارات اوست؛ اگر اینطور باب تفیسر به رأی را باز کنیم بقیه بندهای 11 گانه را نیز می توان همینطور تفسیر کرد و کل کارهای رهبری را تبدیل به نقشی فرمالیته کرد.

2️⃣ ضمن اینکه وقتی در بند 10 بعد از همین بند آمده است «عزل‏ رئیس‏ جمهور با در نظر گرفتن‏ مصالح‏ کشور پس‏ از حکم‏ دیوان‏ عالی‏ کشور به‏ تخلف‏ وی‏ از وظایف‏ قانونی‏، یا رای‏ مجلس‏ شورای‏ اسلامی‏ به‏ عدم‏ کفایت‏ وی‏ بر اساس‏ اصل‏ هشتاد و نهم‏.» نشان دهنده این است که منظور از امضا در بند قبل یک امر تشریفاتی نبوده است؛ چون رهبری می تواند عزل کند! مگر اینکه اینجا هم بگویید بعد از حکم دیوان عالی و رأی مجلس عزل رئیس جمهور بر رهبری واجب است! آن موقع «با در نظر گرفتن مصالح کشور» را چطور معنا می کنید؟!

3️⃣ نکته دیگر مفهوم امضا است، به رئیس یک اداره جزئی هم اگر بگویی تو بنشین اینجا هر نامه ای که مردم آوردند امضا کن و نمی توانی امضا نکنی؛ قطعاً خواهد گفت مگر من دستگاه امضا هستم؟! خب یک سرباز بگذارید اینجا پشت سر هم امضا بزند! اصلا چرا انسان یک ربات بگذارید تأیید کند!
در مفهوم امضاء قدرت بر انجام یا عدم انجام آن وجود دارد، و الا بی خود ترین کار می شود؛

4️⃣ نکته دیگر اینکه مثل اینکه نویسنده خط اول قانون اساسی را که عنوان «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» است را ندیدند و فکر کردند که قانون اساسی جمهوری ایران است! اسلامیت حکومت و مشروعیت حکومت بدون حضور فقیه جامع الشرایط که منصوب از طرف خداوند به نصب عامی است که امام زمان (عج) انجام داده اند، منتفی است. بله طبق مبانی رهبران انقلاب نقش اراده مردم یک نقش معیار است و بدون حضور خواست مردمی حکومت اسلامی تشکیل نخواهد شد؛ اما این معنایش این نیست که تمام مشروعیت نظام اسلامی از خواست مردمی می آید؛ اگر مشروعیت حکومت اسلامی دو پایه دارد که دارد، پایه اصلی و رکن اساسی آن نصب الهی است که اگر نباشد خواست 100 درصد مردم هم که باشد حکومت اسلامی نخواهد بود.
پس مشروعیت حکومت جمهوری اسلامی و خود قانون اساسی به ولایت فقیه است و اگر ولی فقیه حکم رئیس جمهور را امضاء نکند او فقط یک پایه از مشروعیت که خواست مردمی است را دارد، و پایه اصلی مشروعیت که نصب الهی است را ندارد.

5️⃣ نویسنده طوری نوشتند که انگار بحث تنفیذ توسط آیت الله خامنه ای ابداع شده است و توسط امام این کار انجام نشده است؛ در حالی که امام در حکم بنی صدر و شهید رجای و آیت الله خامنه ای علاوه بر استفاده از عبارت تنفیذ و نصب علت نصب که غیر مشروع بودن در صورت عدم تأیید فقیه جامع الشرایط است را نیز می آورند؛
«‏‏بر اساس آنکه ملت شریف ایران با اکثریت قاطع جناب آقای دکتر سیدابوالحسن‏‎ ‎‏بنی صدر را به ریاست جمهوری کشور جمهوری اسلامی ایران برگزیده اند، و بر حسب‏‎ ‎‏آنکه مشروعیت آن باید به نصب فقیه جامع الشرایط باشد، اینجانب به موجب این حکم،‏‎ ‎‏رأی ملت را #تنفیذ و ایشان را به این سمت #منصوب نمودم؛ لکن تنفیذ و نصب اینجانب و‏‎ ‎‏رأی ملت مسلمان ایران محدود است به عدم تخلف ایشان از احکام مقدسۀ اسلام و‏‎ ‎‏تبعیت از قانون اساسی اسلامی ایران.‏» صحیفه امام ج 12 ص 138

این سیره حضرت امام سه ماه بعد از تصویب قانون اساسی و ادامه آن در بقیه ریاست جمهوری ها نیز نشان دهنده این است که فهم ایشان از امضاء یک امر تشریفاتی نبوده، بلکه بالاتر مشروعیت ریاست جمهوری بعد از انتخاب مردم را به نصب فقیه جامع الشرایط می دانند و فهم خود نویسندگان قانون اساسی که ناظر این صحنه بودند و هیچ اعتراضی هم نکردند نیز همین بوده است.
.

اندیشه ورزی دینی در مذبح معارف ترجمانی

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_92
#جلسه_303

 

🔰اندیشه ورزی دینی در مذبح معارف ترجمانی

تقریبا فصل اول اکثر کتاب های ترجمان را خواندم نویسنده های برجسته ی دنیا( بری هوارتز، مارگارت هفرنان، طاها عبدالرحمن، دن آرلی، مارک جی کین، آنه فدیمن) کتاب های بروز و پشت ویترین این انتشارات بودند که خوب طبیعتا کتاب های خوب باید پشت ویترین باشند
این خدایان روشنفکری و ادعای فهم هیچ چیز برای گفتن نداشتن
به شدت پوچ به شدت حرف های بافتنی

تقریبا چند ماه است به این نتیجه رسیدم که دیگه از این انتشارات چیزی نخونم

بهتر است مصداق آن کس که نداند و نخواهد که بداند نشویم.

و بر پیکر بی جان دین این فرزند مادر مرده حوزه علمیه که الان از هر کو و کمری برایش پدر و مادر پیدا می شود فاتحه ای نثار کنیم:

الفاتحه مع الصلوات

مراسم تشیع وتدفین این عزیز از دست رفته به زودی اعلام می شود.

دغدغه پیشبرد انقلاب

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_45
#جلسه_303

امروز جوان های زیادی داریم که دغدغه پیشبرد انقلاب را دارند و بسیاری از آنها، زندگی خود را وقف فعالیت هایی که به آن مشغول هستند، کرده اند. آنچه جای خالی آن به شدت احساس می شود، وجود راهبر و هدایت کننده این نیروهاست. کسی که با جایگاهی که کسب می کند، انرژی که هرروز دارد هدر می رود را، در جای درست خود خرج کند. رهبرانی فرهنگی که خوراک فکری به نیروها برسانند و مواردی که نیروها بدون فکر به فعالیت های بیهوده مشغولند را، اصلاح کرده و در مسیر درست استفاده کند.
اما برای رسیدن به نقطه رهبری فرهنگی، که اتفاقا نیروهای حاضر در صحنه به شدت احساس نیاز به آن کرده اند و وجود آن را لازم و ضروری می داند، باید قابلیت های بسیاری کسب کرد و به توانایی های زیادی رسید. توانایی هایی که در حوزه خبری از آن نیست و باید برای کسب آنها در صحنه حاضر بود. اینکه دقیقا این توانایی ها و مهارت ها چیست را، نمی دانم؛ ولی می بینم که طلاب زیادی به دلیل نداشتن این توانایی ها، وقتی هم که می خواهند به نیروهای انقلابی دست دهند، نیروها سنخیتی بین خود و آنها احساس نکرده و لذا، پذیرا نیستند.
به طور کلی می توان گفت بسیار دیده ایم که آنچه صحنه نیاز دارد، طلاب ندارند و آنچه طلاب دارند، صحنه نیازی به آن ندارد.