طعام شب قدر چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

بار دیگر شب های مبارک قدر فرا رسیده و امت اسلامی یکپارچه نگاهشان به آسمان است و دستشان به درگاه الهی آویخته و امیدهایشان از زیر غبارهای روزمرگی و بار گناهان و… زنده شده است.

تقریبا همه دیده اند و دیده ایم که در این شبها چه بسیار کسانی که شاید حتی نماز یومیه شان مدتهاست ترک شده است، و شاید حتی روزه ی درستی هم نمیگیرند، تقید مشخصی به بسیاری از فروعات احکام ندارند، اما در این شب ها در اجتماعات حاضر میشوند، اشک میریزند، با خدای خودشان صحبت میکنند، از گذشته شان ابراز ندامت میکنند و امید دارند که خداوند با رحمت و کرمش برای آینده ی آنان از ایشان دستگیری کند.

شب قدر است، و مسلمانی نیست که نداند این شب شب بزرگی است، گفته شده حتی خلفای صدر اسلام در این شب ها چشم نگران و مراقب بوده اند که ولی خدا در این شب چه سرنوشتی را رقم خواهد زد و آیا مثلا ممکن است طومار آنان را در این شب بپیچد یا نه؟

ابن ملجم مرادی در همین شب قتل وصی رسول خدا را جاری کرد

و….

اما یک نگرانی شخصی در اینجا میتواند سرنخی شود برای فکر کردن به یک موضوع مهم، این دغدغه که شب قدر من چگونه باید بگذرد، و طلیعه ای بر چه آینده ای باید باشد؟

اگر چشم غیر محجوب به حجب ولی خدا به من نگاه کند، اگر ملائکه ی ملکوتی الهی به من و حاجت حقیقی و سوگیری حقیقی ام بنگرند چه تقدیری را برایم امضا خواهند کرد؟

و من در این شب باید صرف و وقف چه چیزی باشم؟

گفته میشود بیشترین عبادت ابوذر تفکر بوده است، آیا بنشینم و به مسیر توحیدی یک نهضت تاریخی بیاندیشم؟

آیا بنشینم و به نیازهای امت مظلوم و مستصعف اسلامی فکر کنم و وجودم را شمعی که در غصه ی آنها میسوزد قرار دهم؟

آیا به دردهای متکثر بشریت بیاندیشم که زندگی هایشان عاری است از هزاران کمال که میتوانست باشد و اما امروز نیست، و آنها دردمندانه یتشبثون بکل حشیش؟

بنشینم به دردهای حضرت اقا بیاندیشم، و اینکه او اکنون در چه حالی است و حاجت حقیقی او چیست؟

و یا همین طور در مورد حضرت حجت ارواحنا فداه؟

یا اینکه رویکردی دیگر داشته باشم، بنشینم و به گناهان و خطاها و کوتاهی هایم بیاندیشم؟ برایشان توبه و استغفار و انابه کنم؟ و به وظایفی که بر دوش دارم بیاندیشم؟

یا حتی رویکرد دیگری داشته باشم، و بروم کار کنم؟ در این اتفاقا بیشتر از هر وقت دیگری کار کنم، و چنین انگاره کنم که حاجت حقیقی نه آن چیزی است که بر زبان بیاید بلکه آن چیزی است که از سراپای وجودت فریاد زند؟

شاید هم بتوان رویکردی جامع تر داشت…

هرچند در پاسخ به سوالات فوق ایده هایی به ذهن میرسد، اما اگر در چارچوب دغدغه های امروزین حلقه مان به آن نگاه کنیم این سوال ایجاد میشود که آیا طعام فکری لازم در ساحت اندیشه ی نزدیک ذهنی مردم در مورد شب قدر وجود دارد؟ و آیا این شب بسیار مهم آن طور که باید و شاید در میان امت اسلامی برگزار میشود؟

توضیحی برای ادبیات جامع و مجموع

بسم الله الرحمن الرحیم

جامع و مجموع یک دوگانه است که پیرامون چگونگی حائزیت یک سری صفات برای یک موضوع مطرح میشود.

حائزیت مجموعی به این صورت است که موضوع تک تک اوصاف را دارد اما این اوصاف ربطی به یکدیگر ندارند، و تاثیر هر کدامشان در موصوف به صورت جداگانه و تکی است.

شاید بتوان گفت نسبتی که سفیدی ها و سیاهی های یک صفحه ی شطرنج با تخته ای که آن را رنگ کرده اند دارند مثالی برای این حالت است.

اما حائزیت جامعی به این صورت است که موضوع ضمن اینکه تک تک اوصاف را دارد اما تاثیر این اوصاف در موضوع بصورت در هم آمیخته است‌‌‌.

مثالی که میتوان با تمسک بر آن تفاوت این حالت را یا حالت قبل نشان داد آن است که شما رنگ سیاه و سفید را مخلوط کنید و یک تخته را با رنگ خاکستری رنگ کنید.

در مثال اول، موضوع ما مجموع سیاه و سفید را دارد، اما در مثال دوم موضوع ما جامع سیاه و سفید است.

در بحث ما کمالات و اوصافی برای کلام انقلابی بیان شد و گفته شد که آنها را به صورت ملفّق داراست، به نظر میرسد این بیان نزدیک است به انچه با عبارت حائزیت مجموعی ذکر شد.

البته در مثال ها جای مناقشه وجود دارد، منتها حیث تفاوت تقریبا روشن است.