نوشته‌ها

✨قید «انقلابی» در «کلام انقلابی»

بسم الله الرحمن الرحیم

در جلسه کلاس در مورد قید « انقلابی» در « کلام انقلابی» مباحثه ای درگرفت. بعض رفقا معتقد بودن که انقلابی به معنای سیاسی است و کلام انقلابی کلامی است که منحصر در مسائل اسلام سیاسی، یعنی حکومت و سیاست است و به سایر مسائل اسلامی کاری ندارد.

لکن ذکر دو نکته لازم است:
?اولا:
قید سیاسی در ترکیب «اسلام سیاسی» قید توضیحی است نه احترازی. قید «سیاسی» بعض مسائل اسلام را خارج نمیکند بلکه رویکردی خاص در نگاه به اسلام را معرفی می کند. لذا اسلام سیاسی یک بخش خاص از اسلام نیست بلکه قرائتی خاص از کل اسلام است. بنابر این وقتی گفته می شود « اسلام سیاسی» منظور این نیست که مسائل سیاسی اسلام را بررسی کن و باقی مسائل را فرو گذار. بلکه منظور این است که به کل اسلام با عینک سیاسی نگاه کن.

?ثانیا
قید انقلابی در ترکیب « کلام انقلابی» اشاره به آن دارد که میخواهیم به مسئله های ذهنی مومنین در جامعه انقلابی امروز پاسخ دهیم. یعنی رسیدگی به ذهن مومنینی که انقلاب کرده و اکنون در جامعه انقلابی مشغول زندگی و ساختن دنیا و آخرت خود هستند. به عبارت دیگر کلام انقلابی به اندیشه دینی مردم انقلابی رسیدگی میکند و در واقع مسائل انقلاب را پاسخ میگوید. مسائل این اندیشه انقلابی به هیچ وجه منحصر در حیطه ی خاصی از زندگی انسان و یا حیطه خاصی از اسلام باقی نمی ماند. همانطور که اسلام دین همه جانبه است،‌ اندیشه انقلابی نیز همه جانبه است و همه ساحت های حیات انسانی را شامل میشود.

ذهن‌پروری و پرورش انسان؛ کلام انقلابی و پایبندی به اسلام سیاسی

? ذهن‌پروری و پرورش انسان؛ کلام انقلابی و پایبندی به اسلام سیاسی

 مكاتب تربیتی هریك بر ساحات متفاوت از دیگری برای تربیت و پرورش انسان تكیه می‌كنند؛ ساحت قلب و اخلاق، ساحت عقل و اندیشه و باورداشت‌ها، ساحت رفتار و عملكردها، ارتقای هوش هیجانی یا هوش محاسباتی و غیره.

آیا انتخاب هریك از این ساحات به‌معنای آن است كه آن ساحت را پیشران اصلی حركت و تغییر و تحول انسان می‌دانیم؟ در یك نگاه راهبردی، بله.

كلام [انقلابی] هم در طرح اصلاحی خود برای راهبری فرهنگی جامعه،ساحت ذهن و اندیشه را برگزیده است: ذهن‌پروری!

اما یك درنگ!

بر كلام [و تبلیغ] سنتی اگر تنها بر حراست از مرزهای اعتقادی و هویتی شیعی متمركز است، اشكالی نیست؛ قرن‌هاست كه ساحت زیست جمعی و اجتماعی شیعیان متأثر از عواملی بوده كه در دست نهاد دین و روحانیت نبوده است تا بخواهند آن عوامل را در نظر بگیرند.

اما كلام با پسوند “انقلابی” گویای پشتیبانی از “زیست انقلابی” است و این هم برآمده از باور به #اسلام_سیاسی و #اسلام_انقلابی است.

اسلام سیاسی اما برخلاف اسلام اجتماعی و اخلاقی و اعتقادی، عامل و مانع اصلی در انسان‌سازی را #قدرت_حاكمه می‌داند:

قدم دوم بعد از آن مبارزات طولانی(بعثت بیرونی پیامبر)، همین است. ایجاد یك محیط و فضا و یك نظم و نظام بر مبنای این فكر است. تا این نظام و این قدرتِ پشتوانه‏ی تفكّرات الهی و اسلامی نباشد، نمی‏توان افكار و احكام و مفاهیم الهی را در زندگی مردم منتشر كرد و بسط داد. درست عكسِ نظر كج‏بینانه‏ی كسانی كه مدّعی هستند اگر قدرت با دین همراه شود، دین فاسد می‏شود! نه؛ قضیه عكس است. دین اگر با قدرت همراه شود، خواهد توانست گسترش و بسط پیدا كند؛ اهداف و آرزوهای دینی را تحقّق ببخشد و آرمان‏هایی را كه دین شعار آن‏ها را می‏داده است، در جامعه به وجود آورد. این‏ها بدون قدرت امكان ندارد؛ با قدرت ممكن است… بدون مبارزه و تلاش و بدون پشتوانه‏ی قدرت، نمی‏شود افكار و آرمان‏ها و آرزوهای دینی را- بلكه هیچ آرمان و آرزویی را- تحقّق بخشید. البته پاره‏ای چیزها را می‏شود با نصیحت و با زبان خوش انجام داد. (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان و كارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران به مناسبت عید سعید مبعث ‏(19/ 09/ 1375))

با این توجه، #سودای_كلام_انقلابی چه خواهد بود؟

قبول كه می‌خواهد ذهن جامعه را پرورش دهد، اما #پیام این #كلام چه نسبتی با #اسلام_سیاسی خواهد داشت؟ چه نسبتی با جمهوری اسلامی؟ با روند كلان سیاسی كشور چه؟ با #صعود و #نزول در #صورت یا #سیرت انقلاب چطور؟

#خلاصه ؛ كلام انقلابی اگر می‌خواهد همچنان به اسلام سیاسی معتقد و متعهّد بماند، طبیعتا باید #ذهن_جامعه را به عنصر #قدرت و اداره‌ی كشور متوجه كرده و با تبیین اسلام سیاسی ناب، ذهن و اندیشه‌ی دینی مردم را ارتقا بخشیده تا اراده‌ی ملی در كانون مدیریت و اداره‌ی كشور بجوشد و جاری شود.

امید فشندی

8 فروردین 1401