نوشته‌ها

با آزاداندیشی حقایق را آشکار می کنیم

عصر ما، عصر سرقت شعارهای فطری است . همه آن خواست ها و مطلوبیت هایی که بشر به تناسب فطرت خداجوی خود دارد را، مدنیته و تمدن غرب به سرقت برده و به نام خود زده است. اما هیچ وقت نمی تواند آنها را به واقع محقق کند. اگرچه امروز تمدن غرب شعار آزادی سر می دهد و تابلوی آزادی خواهی در دست خود گرفته است، اما واقعیت اینست که استفاده از این شعار و خواست فطری صرفاً شعار و نمایش بوده و می خواهند از این طریق چهره پلید خود را بزک کنند؛ چرا که اصلا فرهنگ غربی قدر و منزلت انسان را به درستی نمی شناسد، که بخواهد آزادی را برای او به طور کامل و واقعی تأمین کند. یا مثلا اگر شعار طرفداری از حقوق زنان سر می دهد، به دلیل نگاه سخیفی که به زنان دارد، اصلا نمی تواند حقوق زنان را بشناسد، که بخواهد از آن دفاع کند.
بهترین راه برای آشکار کردن حقایق و بر ملا ساختن دروغ های بزرگ تمدن غرب، نشان دادن نمونه واقعی این شعارها و خواست های فطری بشر است. وقتی ما در تمدن اسلامی جایگاه مناسب زن و حقوق واقعی زن را به او عطا کنیم، آنوقت همه می فهمند که شعارهایی که تمدن غرب برای دفاع از حقوق زنان تا کنون سر می داده، دروغی بیش نبوده است.
درمورد آزاداندیشی نیز، همینگونه است. وقتی ما در دوران هیاهوی رسانه ای غربی ها، شعار آزاداندیشی سر بدهیم و پرچم آزاداندیشی را در دنیا بلند کنیم، آنگاه به همه دنیا نشان می دهیم که تمدن غرب فقط دروغ های بزرگی به آنها گفته و آنکه حقیقتا به دنبال کشف حقیقت و آزادی انسان است، اسلام و مسلمین است.

ماهیت شناسی سلبریتی، نقطه اثرگذاری تمدن غرب در عصرحاضر

در یادداشت های گذشته در بحث لایه های حوادث اجتماعی، توضیح داده شد که هر پدیده ای را باید متناسب لایه ای که در آن قرار می گیرد تحلیل کرد و جابه‌جایی نظرگاه در هر یک از این لایه ها قطعا تحلیلی ناقص، غیر مطابق با واقع و نارسا را خروجی می دهد.

از طرف دیگر توضیح داده شد که هر پدیده ای زاییده یک تمدن است و باید متناسب در هر لایه ای که قرار می گیرد، زمینه تمدنی آن پدیده و دسترسی هایی که آن تمدن برایش ایجاد می کند را در نظر گرفت و ضریب دهی آن را تحت یک تمدن ترجمه کرد و نشان داد.

یکی از پدیده های زاییده‌ی عصر حاضر تمدن غرب، حادثه ای راهبردی به نام «سلبریتی» است. شاید از آن جهت که «سلبریتی» معمولا به صورت یک پدیده ای هم چون سوپر استارهای سینما در ذهن حاضر شده است، برای جامعه شناسانی که اساسا حساسیتی بر روی تحرکات تمدن غرب ندارد، توجه ویژه ای ایجاد نکرده است که بخواهند این پدیده را قدری ماهیت شناسی کنند.

در تعریف سلبریتی، دیکشنری کمبریج انگلیس اینگونه آورده است:

«کسی که مشهور است و خاص بودنی در تجارت های با تم سرگرمی دارد»

البته تعریف های متعددی از سلبریتی شده است اما بهترین تعریفی که جامعیت و مانعیت خوبی دارد همین تعریفی است که کمبریج ارائه کرده است. این تعریف به خوبی بیان می دارد که اولا باید بپذیریم که صرف مشهور بودن موجب شکل گیری پدیده سلبریتی نمی شود. زیرا که غرب برای شهرت کلمه ای دارد به نام «famous» و این کلمه با «celebrity» متفاوت است به تعبیری دیگر غرب تفاوت بین شهرت و سلبره شدن را قائل است و رابطه این دو پدیده عموم و خصوص مطلق است یعنی همه سلبریتی ها مشهور هستند اما هر مشهوری لزوما سلبریتی نیست.

شهرت حوزه های متعددی دارد ، شهرتها اساسا یک خاص بودن را در خود دارند که این خاص بودن باید معنا گردد تا قبل از به وجود آمدن پدیده سلبریتی شهرت ها با زحمت، تلاش و حتی می توان گفت به زبان عامیانه با جان کندن رقم می خورند لذا می بینیم که یک ورزشکار مشهور به دلیل زحمت زیادی که در حوزه ورزشی خود می کشد و شهرت پیدا می کند یا یک بازیگر سینمایی به همین نحو و حوزه های دیگر نیز همین گونه است.این گونه شهرت در دل خود و فرای از توانایی منحصر به فردی که با زحمت و تلاش موجب دیده شدن شده است، یک پیام و معنایی را به مخاطب خود(افرادی که او را مورد توجه و دیدن قرار دادند و اساسا به دلیل همین دیده شدن صدق مشهور بودن می کند) منتقل می کند، به فرض مثال یک ورزشکار مشهور که خاص بودنش فلان مهارت ورزشی در حد اعلی می باشد به مخاطبان خود پیام پیروزی، امید و قدرت که با زحمت و سختی همراه است را منتقل می کند. البته هر کدام از این مفاهیم نیز جدا از اینکه تحت سیطره یک تمدن معنا می شود، پیوست های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و… یک تمدن را هم به همراه دارد.

اگر همین شهرت را به جایی برسانیم که از پیام تهی گردد، و صرف دیده شدن موضوعیت پیدا کند، شهرت باید خاص بودنش را از نقطه ای تامین کند که این منبع همان، شهوت دیده شدن است. لذا در پدیده سلبریتی این شهوت با نمایش غیرواقعی خود را بالا آورده و توجه اذهان را به خود جذب خواهد کرد.

این یادداشت ادامه دارد…