در تحلیلهای ما باید نقش دشمن پررنگ و کلیدی باشد؛ در این یادداشت قصد دارم منطق پشت این اندیشه را تا حدودی بیان کنم.
ایرانِ اسلامی یک چالشی بزرگی دارد با مستکبرین، با دنیای استکبار؛ به این چالش و درگیری باید نگاه کلان داشت.
مشکل استکبار با جمهوری اسلامی این است که اگر جمهوری اسلامی، «پیشرفت» کند، رونق بگیرد، در دنیا بدرخشد، منطق «لیبرالدموکراسی» دنیای غرب باطل خواهد شد.
چرا «لیبرالدموکراسی» برای مستکبرین اینقدر اهمیت دارد؟
با منطق لیبرالدموکراسی، غربیها توانستند حدود سه قرن همهی دنیا را غارت کنند؛ یک جا گفتند اینجا آزادی نیست، وارد شدند؛ یک جا گفتند دموکراسی نیست، وارد شدند؛ به بهانهی ایجاد دموکراسی و به بهانههایی مانند این، اموال آن کشور را، خزائن آن کشور را، منابع آن کشور را غارت کردند بردند؛ اروپای فقیر ثروتمند شد، به قیمت به گِل نشستن بسیاری از کشورهای ثروتمند مثل هند. اگر کمی از تاریخ هند بخوانید و کمی هم از اوضاع امروز هند مطلع باشید، خواهید فهمید که این بدبختی و بیچارگی امروز هند از کجا ناشی میشود. اگر علاقه داشتید کتاب سه جلدی «نگاهی به تاریخ جهان» اثر نهرو را بخوانید.
یک نمونه دیگر که با همین منطق توسط مستکبرین نابود شد، همین کشور همسایه؛ افغانستان است. به بهانههای واهی ۲۱ سال دزدیدند و بردند و کشتند و نابودکردند و در نهایت هم مفتضحانه مجبور به ترک آنجا شدند.
حال اگر یک حکومتی و یک نظامی در دنیا به وجود بیاید که منطق «لیبرالدموکراسی» را رد کند و با یک منطق واقعی به مردم کشورش هویّت بدهد، آنها را زنده کند، آنها را بیدار کند، آنها را قوی کند و در مقابل لیبرالدموکراسی بِایستد، واضح است که این خود باعث شکست لبیرالدمکراسی است و مایه دلگرمی مستضعفین؛ و نظامی که با «پیشرفت» و موفقیتِخود آنمنطق را درهم خواهد شکست، جمهوری اسلامی است.
لیبرالدموکراسی بر پایهی «نفیِ دین» بنا شده بود، و جمهوری اسلامی بر پایهی «دین» بنا شده؛ آنها ادّعای مردمی بودن کردند، و جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه یک «نظام مردمی» است. یک دلیل و شاهد هم برای مردمی بودن همین است که بعد از رحلت امام تا امروز، دولتهایی که در جمهوری اسلامی سر کار آمدند، هیچ دو دولتی از لحاظ فکری شبیه هم نبودند. یک دولت آمده، دولت بعدی با یک تفکّر دیگری سرِ کار آمده است.
مشکل غرب و استکبار با جمهوری اسلامی این است که جمهوری اسلامی در حال «پیشرفت» است، رونق میگیرد، و این پیشرفت را همهی دنیا میبینند و به آن اعتراف میکنند و این برای غرب غیر قابل تحمّل است؛ این ریشه اصلی چالش و درگیری است؛ هرچند که در داخل هستند کسانی که تحت تاثیر تبلیغات این پیشرفت را نمیبینند و یا منکر آن هستند. این تحریمها و این فشارها هم به خاطر پیشرفت ایران است به خاطر قوی شدن ایران است، به خاطر ترس از ایران قوی و پیشرفته است؛ ایران قوی و پیشرفته که باعث تضعیف منطق و ابزار چپاول استکبار میشود. پس چالش اصلی چالش «پیشرفت و عقبگرد» است. و خط مقدم این دشمنی هم آمریکا است.
چند نمونه از پیشرفتها:
در همین چند هفتهای که اکثرا به مشغول به اغتشاشات بودیم، چندین پیشرفت در عرصههای مختلف داشتهایم که در ادامه اشارهای به بعضی از آنها میکنم؛ از شما تقاضا دارم منصفانه به این موارد را در ذهن خود مرور کنید و بگویید کدام یک از اینها پیشرفت نیست!
یکی از پیشرفتهای بزرگی که در همین چند هفته رقم خورده است؛ دستیابی دانشمندان ایرانی به روشی جدید برای درمان سرطان خون میباشد، پیشرفت بعدی بومیسازی یک دستگاه کلیدی برای چاههای نفت و گاز، اقدام مهم بعدی افتتاح خطّ آهن بخش مهمّی از بلوچستان که در واقع خط شمال به جنوب است، خلیج فارس و عمان را به خزر وصل میشود، یک پیشرفت که باعث سوزش زیادی برای دشمنان داخلی و خارجی شده است راهاندازی پالایشگاه فراسرزمینی است، شش نیروگاه برق در همین چند هفته بهرهبرداری شده است، اگر به یاد داشته باشید همین چند سال اخیر دولت قبل در تابستان مشکل برق داشتیم و گاها در زمستان مشکل گاز. یکی از بزرگترین تلسکوپهای جهان در همین روزهایی که ما مشغول به «زن، فحشا، هرزگی» بودیم، رونمایی شد. از موشک ماهواره بر رونمایی شد. اگر واقعا به دنبال حقیقت هستید همین موشک هایپرسونیک را سرچ کنید و ببینید این چه فناوری است که به آن دستیافتهایم و وجدانتان را قاضی کنید که اینها پیشرفت هست یا نه؟!
منکر مشکلات نیستیم!
و البته که در واقعیت جامعه مشکلات هم هست؛ و عمده هم مشکلات اقتصادی هست و مهمترین مشکل ما هم امروز مشکل اقتصادی است؛ چنانچه مشکل اقتصادی اختصاص به ایران ندارد البته شرایط ایران متفاوت است. و البته که دههی ۹۰ به لحاظ اقتصادی، وضعیت خوبی نداشتیم ولی از طرفی نباید تلاشهایی که در حال انجام است برای بهبود وضعیت اقتصادی را منکر شد، این بیانصافی است. و برای رفع این مشکل اقتصادی باید تلاش کرد اتفاقا باید همه بیایند پای کار حل این مشکل.
و امّا وظیفه در این مقطع چیست؟
فکر میکنم وظیفه در این مقطع کاملا روشن باشد؛ اینکه نقطهی کلیدی «پیشرفت» است، و ایران اسلامی پیشرفته و قوی راه حل تمام چالشها است؛ اینکه صحنهی جهاد و مبارزه امروز، پیشرفت است؛ با مرور دوبارهی قلمفرساییهای بالا به این نتیجه میتوان رسید.
امروز باید به هر نحوی و در هر زمینهای که امکانش را داریم مشغول پیشرفت و ساختن ایران شویم؛ ساختن ایران قوی و پیشرفته؛ و از طرفی هم باید پمپاژ امید کرد؛ چرا که نه تنها مبارزه خود نیازمند «امید» است بلکه دشمن برای مانع پیشرفت شدن، در حال ایجاد ناامیدی و یاس است؛ پس یک از صحنههای مبارزه میشود ایجاد امید و مقابله با ناامیدیها. امیدهایی که منجر به پیشرفت همه جانبهی ایران اسلامی بشود؛ که جان مایه پیشرفت همهجانبه و حقیقی، ارادهی ملی و مردمسالاری است.