نوشته‌ها

فقه و کلام انقلابی

حضرت استاد معتقدند فقه ما باید فقه زندگی شود و از این فقهی که هیچ پیوندی با زندگی ما ندارد، خارج شود. بارها نیز، مواردی از جنس فقه زندگی را مثال زده اند. فقهی که درمورد لحظات مختلف زندگی انسان حکمی دارد و مکلف می تواند به صورت لحظه ای وظیفه خود را استعلام کند.

حال که این نگاه به فقه را در کنار کلام انقلابی قرار می دهم، بیشتر جایگاه این فقه را می فهمم. فقه به وظیفه عملی مردم می پردازد و کلام به طعام معرفتی ایشان. با کلام انقلابی، طعام اندیشه ای که مورد نیاز ذهن مردم می باشد را، تامین می کنیم و با فقه زندگی، وظیفه عملی ایشان مشخص می شود.

اساسا فقه، پس از کلام انقلابی رشد جدی پیدا می کند؛ چراکه وقتی توصیف ما از ذهن مردم دقیق شود، موضوعات جدیدی در اختیار فقه قرار می گیرد. گرچه نکته خوبی که استاد می فرمایند، که خاصیت دانش اینست که موضوعات را به سرعت در حیطه بررسی های خود وارد نمی کند و دیسیپلین سخت و منظم دانشی دارد، ولی به نظر می رسد فاصله فقه موجود با زندگی، تا حدودی نیز، با کلام انقلابی مرتفع خواهد شد.

درواقع فقه دستوراتی برای زندگی مردم ارائه می کند و کلام از این زندگی انقلابی پشتیبانی معرفتی می کند.

فقه : شیوه نامه زندگی مردم

کلام : پشتیبانی معرفتی از زندگی مردم

چند اشکال پیرامون فقاهت پیشرفته تمدنی

حضرت استاد در جلسه ۳۸۷ از شیوه اجتهادی شهید مطهری در بحث امر به معروف و نهی از منکر تجلیل کردند و آن را با عنوان فقاهت پیشرفته و تمدنی ستودند.

این طور که بنده متوجه شدم حضرت استاد در توضیح این جنس فقاهت، از توجه شهید به تناسب حکم و موضوع سخن گفتند و فرمودند با توجه به آثاری که برای امر به معروف و نهی از منکر گفته اند، استاد شهید متوجه شده اند که این آثار با این امر به معروف و نهی از منکر مرسوم، همخوانی ندارد. لذا نتیجه گرفته اند که امر به معروف باید چیزی فراتر از امر به معروف مصطلح باشد.

و البته این که در معنای امر به معروف، حتما لازم نیست خود امر را بگیریم و می توان به سمت جوهره امر یعنی عزم و اراده نیز حرکت کرد و مقدمات امر را فراهم کرد.

اما اینجا چند سوال در رابطه با فقاهت پیشرفته تمدنی پیش می آید.
اولا فقاهت پیشرفته تمدنی چه تفاوتی با فقاهت مرسوم سنتی و جواهری دارد؟ به لحاظ روش شناختی تفاوت واضحی دارند؟ یا این فقاهت همان فقاهت است به علاوه توجه به چند مسئله دیگر؟

برای کشف پاسخ این سوال به سراغ کاری که استاد شهید در بحث امر به معروف کرده اند رفتیم. آنجا اثری حتی از فقاهت مرسوم و سنتی و نیز نبود. یعنی یک روایت ضعیف السند را برداشته اند و آن را معیار قرار داده اند و بر اساس آن، ادعایی را مطرح کرده اند! ادعایی که هیچ گاه اثبات نمی شود. یعنی نمی توان از شهید پذیرفت که با امر به معروف مصطلح، تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المکاسب و… حاصل نمی شود. بلکه چه بسا اگر همه این فریضه را انجام دهند، همه ارکان جامعه اصلاح شود.

حتی اگر از ضعف سندی نیز بگذریم، این جنس تناسب حکم و موضوع ظاهرا حجیت ندارد. اگر بنا بود بر این اساس پیش برویم، باید همین بحث را در باب صلاة و زکاة و حج و صوم و… هم بگوییم.

مثلا ان الصلوة تنهی عنی الفحشاء و المنکر منظور این صلاة مرسوم نیست. ما دو نوع صلاة داریم. یکی همین نماز مرسوم، که کاری ازش بر نمی آید یکی هم یک نماز ویژه که روحش تواضع است و اصلا تواضع است و اگر می خواهید از فحشا و منکر به دور باشید مثلا باید تواضع کنید.
یا در باب روایاتی که می گوید اگر زکات پرداخت شود هیچ فقیری باقی نمی ماند بگوییم این زکات که خیلی مبلغ کمی است. پس منظور این زکات نیست و دو زکات داریم. یکی همین که کاری ازش بر نمی آید. یکی هم زکات دیگری که مثلا از تزکیه می آید و اصلا روحش اخوت و مواسات است و باید آن قدر به فقرا بدهید تا همه هم سطح شوید

یا درباره صوم همین طور و درباره حج و جهاد و… هم همین طور.

این جنس فقاهت نه تنها حجیت ندارد که حتی به نظر مرجوح نیز باشد. چون ادعای بدون دلیل است و مسیر شرع را از مسیر اصلی خارج می کند و به سمت ذوقیات و سلیقه های شخصی سوق می دهد.

مگر این که منظور از فقاهت پیشرفته و تمدنی ضوابط پیچیده تر و منسجم تری باشد و حجیتش از حجیت فقه سنتی اقوی باشد. که اگر چنین باشد نیاز هست بیشتر در این باره بحث فقاهتی شود و ادله و روش این جنس استنباط به طور دقیق و واضح تبیین شود.