نوشته‌ها

مردم سالاری دینی

«وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ» (القصص ۵)

مردم سالاری هدف حکومت است. همه تلاش ها برای این است که مردم به صحنه بیایند، رشد کنند، رشید شوند و زمام امور و سرنوشت خودشان را در دست گیرند.
به صحنه آمدن مردم و ولایت آنها وسیله نیست. این خود هدف است. مگر نه این است همه پیامبران و ادیان الهی آمده اند که انسان را رشد دهند، مگر همه قوانین شریعیت برای به سعادت رساندن انسان نیامده است..

«لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ» (حدید ۲۵)

لذا مردم سالاری خود هدف است. ولایت فقیه در تضاد با مردم سالاری نیست بلکه اگر ولایت فقیه درست تصویر بشود، ولایتی ست در مسیر به ولایت رساندن همه مردم. پروژه ولی فقیه این است که مردم را به سمت قیام و در دست گرفتن امور هدایت کند و هیچ تقابلی با مردم سالاری ندارد.

تو مسئولی، می‌فهمی یعنی چه؟!

قُلْ إِنَّمٰا أَعِظُكُمْ بِوٰاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلّٰهِ مَثْنىٰ وَ فُرٰادىٰ ﴿سبإ، 46﴾

یگانه موعظه‌ی خدا به تو این است که بلند شو، اگر می توانی جمعی حرکت کن و اگر نه، خود تو باید حرکت کنی! توقف ممنوع است!

فَإِذٰا فَرَغْتَ فَانْصَبْ  ﴿الشرح‏، 7﴾

حرکتی دائمی! راه همین رفتن توست، همین حرکت توست!

اساساً انبیاء الهی برای همین آمدند که تو بلند شوی، و حرکت کنی! فکر نکن که بنشینی کسی می آید دستت را می گیرد و تو را کول می‌کند و با خود می برد!

 

لَقَدْ أَرْسَلْنٰا رُسُلَنٰا بِالْبَيِّنٰاتِ وَ أَنْزَلْنٰا مَعَهُمُ اَلْكِتٰابَ وَ اَلْمِيزٰانَ لِيَقُومَ اَلنّٰاسُ بِالْقِسْطِ ﴿الحديد، 25﴾

کمک برای کمک خواهان است، یاری برای یاران است، باید یار بود، باید در مسیر گام هایی را برداشت تا صلاحیت استفاده از امکانات غیبی عالم را هم پیدا کنی!

يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اَللّٰهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدٰامَكُمْ  ﴿محمد، 7﴾

همه انبیاء و اوصیاء آنان همه چیزشان را در این راه دادند که توی انسان بفهمی که خودت باید قیام کنی! تو احسن مخلوقینی چون می توانی بروی! پس فکر نکن که در حیات فردی و اجتماعی تو نسخه ای غیر از این بلند شدن و حرکت کردن وجود دارد!

تو مسئولی! می فهمی؟!

خود تو باید قیام کنی! بله ابتدا «مَثْنى» باید جمع داشته باشی! باید جامعه داشته باشی! باید کارخانه انسان سازی راه بیندازی برای حرکت به سمت تحقق عدالت، که با آن می توان به حیات طیبه و قرب الهی رسید!

اما این مسئله اینقدر مهم است که اگر «مَثْنى» نشد، اجازه نشستن نداری، باید «فُرٰادىٰ» هم شده حرکت کنی!

تو مسئولی! می فهمی؟!

همه انبیاء و اولیاء جانشان را در مسیر قیام تو داده اند، و حالا در اوج تحقق آرزوی انبیاء و رسیدن‌مان به حکومت اسلامی، چرا فکر می‌کنی نسخه عوض شده؟! نسخه همان است، حکومت صالحان هم با قیام لله رقم می خورد، و هم با قیام لله ادامه پیدا خواهد کرد.

تو مسئولی! می فهمی؟!

 

#یادداشت_322

عقیل رضانسب

 

پشتیبانیِ حیات برآمده از قیام مردم

فلسفه کلام انقلابی می‌گوید یک جهاد تبیین بر عهده تو است؛‌ البته در بخش محتوا.
اما سوال این است که جهاد تبیین برای چه؟ این جهاد تبیین قرار است چه چیزی را رقم بزند؟

جهاد تبیین برای جلب اعتماد مردم و ایجاد آرامش برای آن‌ها؛ شاید بتوان در نگاه اولیه این پاسخ را پذیرفت ولی با تامل بیشتر می‌توان پاسخی دقیق‌تر و پیشرفته‌تری ارائه کرد. تبیین برای قیام مردم؛ باید تبیین بشود تا با قیام مردم و در دست‌گرفتن مسئله‌ها و مشکلات توسط خود مردم، معضلات کشور حل شود. با حاکمیت که نمی‌توان مسائل را حل کرد، حاکمیت‌ و دولت نهایتا بتواند پشتیبانی و رفع موانع کند.

لذا کلام انقلابی باید از یک قیام برای ساختن ایران، از یک قیام در افق پیشرفت پشتیبانی کند. هم در شروع این قیام و هم در ادامه این قیام؛ مردمی که قیام کنند حیات جدیدی رقم خواهندزد، این حیات جدید که برآمده از قیام مردم برای ساخت ایران است، نیاز به پشتیبانی اندیشه‌ای دارد. این پشتیبانی وظیفه کلام انقلابی است.

 

برای دیدن بازخورد استاد فلاح کلیک‌رنجه فرمایید!

الف.
دو نوع تبین داریم؛ یک، اعتمادساز و آرامش آفرین، دو، شورانگیز و قیام ساز.
کلام انقلابی سعی می کند که اولی نباشد؛ یعنی بیش از آن تراز را احراز کند.

ب.
قیام مردم برای ساختن ایران، امروز نیاز به پشتیبانی دارد و باید متکلم آنقدر بکوشد که هیچ سرگردانی و نارسایی نظری برای انقلابیون در این راستا باقی نماند.

چنین باد!

جهاد جهادی ها

(پیرامون یادداشت برادر عزیز و استاد گرانقدر علی آقای مهدیان)

?جسارتا علی الظاهر اصل دغدغه را متوجه نشدید. دغدغه راجع به تمرکز رسانه ای بر بشارگرد بود و کار جهادی در آن منطقه بود، نه اصل کار جهادی در بشاگرد. دغدغه این بود که تمرکز رسانه ای جهادی ها طی سالیان طولانی بر بشاگرد سبب القاء تصویر ناکارآمد از اردو های جهادی و این مسیر پیشرفت به مخاطب شده است.

مگر اردو های جهادی برای این نبود که قیام #مردم برای ساخت ایران و پیشرفت آن را رقم بزند؟

مگر نباید #قیام_مردم_برای_ساختن_ایران را به عنوان مسیر پیشرفت ملت ایران گفتمان کند.

مگر فرمان ولی به شما برای چندین برابر شدن گروه های جهادی به منظور شکل گیری همین جریان نبود؟

مگر نباید مهم ترین کار شما جهادی ها شکل دهی همین جریان باشد؟ جریان گروه های متعهد و متخصص جهادی که هرکدام گره ای از مشکلات کشور باز کنند و توسط آنها برای بتوانید قیام عمومی برای ساختن ایران و پیشرفت را رقم بزنید؟

پس چرا ذهن مردم را در نظر نمیگیرید که با شما همراه شوند؟ چرا کارآمدی اردو های جهادی را نشان نمی دهید؟

مگر پیشرفت هم شامل پیشرفت مادی و هم معنوی نیست؟ چرا در یادداشتتان دوگانه توسعه و پیشرفت را وسط کشیده اید؟

در طول 40 و اندی سال تمرکز بر بشارگرد چه کرده اید؟

یک جوان معمولی کشور وقتی از بیرون به اردوی های جهادی شما و فعالیت این سالیان طولانی نگاه میکند، این مسیر را مسیر پیشرفت و نجات کشور می بیند؟ این مسیر را مسیر ترقی میبیند؟ انگیزه میابد از حرکت شما الگو بگیرد و خود وارد این کارزار شود؟

ادعا این است وقتی 40 سال است دارید می دووید هنوز هم بشاگرد بشاگرد می کنید و مهم ترین بخش فعالیت های رسانه ای جهادی ها به بشاگرد می پردازد، این تصویر را القا میکند که کار جهادی بی ثمر است. لا اقل تبیین کنید که ثمرات این حرکت جهادی بلند مدت چه بوده؟!
شما اکنون در حال ارائه چهره ی همیشه محروم از بشاگرد با وجود همه ی تلاش و جهادهای مخلصانه هستید. لذا ناکارآمدی مدل خود و کارآمدی طرح های رقیب را فریاد می زنید.

?این بیان که ثمره اش همین اتصال روح مومنین به محرومین است که نشد جواب.
مدلی که بعد از 40 سال هنوز در پی اتصال ارواح و قلوب باشد و روی زمین پیشرفت را رقم نزند که مدل مطلوب نیست. قرار بود قیام جوانان برای پیشرفت را رقم بزنیم نه اینکه در مرحله اتصال قلوب متوقف شویم.
اگر مدل شما ثمره اش این است که هیچ

?ولی اعتقاد ما این است که مدل جهادی و کار جهادی بسیار کارآمد تر از این است. لکن به جهادی نیاز است کارامدی این مسیر برای رسیدن به قله ها را نشان دهد و حرکت های جهادی در کشور را چند برابر کنند.

?لذا شما به جای این که برآشفته بشوید و اینگونه پاسخ بگویید، بیایید آسیب شناسی کنید که کجای مسیر را اشتباه می زنید که هنوز بشاگرد بشاگرد است. هنوز نتوانسته اید چند برابر شوید. نتوانستید گفتمان عمومی قیام مردم برای ساخت ایران را رقم بزنید.
و یا اینکه اگر ادعایتان این است که توانسته اید و بشاگرد و بشاگرد ها پیشرفت کرده اند ( چه در بعد مادی و چه در بعد معنوی) بیایید تبیین کنید. «دلم می سوزد برایشان» « خنده دار است» و… که نشد پاسخ.
متشکر.