نوشته‌ها

اهمیت گفتمان سازی در عرصه فرهنگ

حضرت آقا فرهنگ را به معنی ذهنیت می دانند و معتقدند براساس ذهنیت های مردم می توانیم فرهنگی که بر فضای فکری آنها حاکم است را، بشناسیم. همچنین ایشان درجای دیگر، نتیجه گفتمان سازی را، همراه کردن ذهن های مردم و ذهنیت سازی برای دیگران می دانند. ایشان معتقدند وقتی شما مسأله ای را گفتمان کردید، آن مسأله مردمی و عمومی می شود و نه تنها شما که به آن مشغول هستید، مورد توجه قرار می گیرید، بلکه دیگران نیز، ولو اینکه آن موضوع را قبول نداشته باشند، ناچار به اجرای آن می شوند؛ چون خواست مردمی پیرامون آن شکل گرفته است.
در غیر اینصورت، بزرگترین کارها را هم اگر انجام بدهیم و گفتمان سازی نکنیم نه تنها مردم دیدگاه مثبتی به ما پیدا می کنند، بلکه گاهی از کارهای ما برداشت های بدی نیز، می کنند.
درواقع کار فرهنگی بر خلاف آنچه به ذهن ما می رسد، اقدامات فرهنگی از هم جدا و گسسته نیست. بلکه برنامه هایی است، که منجر به زمزمه شدن و همه گیر شدن آن موضوع می شود.
این نکات را می توان بر فعالیت های سازندگی گروه های جهادی تطبیق نمود.

متکلم انقلابی معمار بنای باشکوه روشنفکری دینی

کلام انقلابی در افق روشنفکری دینی حضور دارد. یکی از بهترین تعابیر در تبیین افق روشنفکری دینی تعابیری است که دکتر علی شریعتی داشته است:
دکتر شریعتی در بیان رسالت روشن‌فکر به موضوعی اشاره می‌کند که برای ما مهم است :
«روشنفکر رسالتش رهبری کردن سیاسی جامعه نیست، رسالت روشنفکر خودآگاهی دادن به متن جامعه است، فقط و فقط همین و دیگر هیچ. اگر روشنفکر بتواند به متن جامعه خودآگاهی بدهد، از متن جامعه قهرمانانی برخواهند خواست که لیاقت رهبری کردن خود روشنفکر را هم دارند. و تا وقتی که از متن مردم قهرمان نمی‌زاید؛ روشنفکر وجود دارد.»(چه باید کرد؟؛ صفحه 499)
جالب‌تر تعریف قابل تأملی است که برای روشن‌فکر دارد :
«تو کجای تاریخ قرار گرفته ای؟ اگر این را بفهمی روشنفکری. و می‌بینیم بسیار کمند که این را دقیقا بتوانند ارزیابی کنند و نیز در چه جایی؟ در چه جایی یعنی چه؟ یعنی در جامعه خودت در میان قطب‌های مختلف و جهت‌های مختلف دشمن‌ها، دوست‌ها، بالاها، پایین‌ها، در تمام این خطوطی که به تو می‌پیوندد چه وضعی دارد چه جایگاهی داری؟ این را همه می‌فهمند ؟ … بسیار کمند کسانی که بدانند کجا قرار دارند … .
روشنفکر در یک کلمه کسی است که نسبت به “وضع انسانی” خودش درزمان و مکان تاریخی و اجتماعی‌ای که در آن است خودآگاهی دارد و این ” خودآگاهی ” جبراً و ضرورتاً به او احساس یک مسئولیت بخشیده است.»(دکتر علی شریعتی، چه باید کرد؟، صفحه 255)

تأکید بر خودآگاهی و مأموریت و مسئولیت توجه دادن به خویشتن خویش از نقاط برجسته ای هست که ایشان در تعریف روشنفکر دارد.

اما تلاش ایشان بدینجا ختم نمی شود ایشان از علم هدایت و بعثت و نبوتی که فلسفه اش ذهنیت سازی است برای توضیح روشنفکری سخن می گوید:

«روشن‌فکر ـ به معنای مطلق ـ «خدا گونه‌ای» است در «جهان» و «پیامبر گونه‌ای» است در «جامعه» و «امام گونه‌ای» است در تاریخ!
روشنفکری نه فلسفه است نه علم نه فقه و نه ادب و هنر بلکه در یک کلمه «علم هدایت» است و نوعی «نبوت» که نه چون فلسفه ذهنیت‌سازی است و نه چون علم، نقش صورت اشیاء و روابطشان است در ذهن، آن‌چنان که هستند بلکه علم «شدن» است و خبر دادن از «راه» که از «خودآگاهی وجودی» آدمی سرچشمه می گیرد و بنابراین در ذات خود « دعوت» را به همراه دارد و بنابراین « مسئولیت » را !» (مجموعه آثار شریعتی، ج20، ص457)

در جای دیگر ایشان روشنفکر را بر کرانه های آگاهی و فهم تصویر می کند:

«روشنفکر عبارت است یک انسان آگاه نسبت به نا هنجاری‌های اجتماعی ،آگاه به عوامل درست این تضاد و ناهنجاری، آگاه نسبت به نیاز این قرن و این نسل و مسئول در ارائه راه نجات جامعه از این وضع ناهنجار محکوم و تعیین راه حل و ایده آلهای مشترک برای جامعه و بخشیدن یک عشق و ایمان مشترک جوشان به مردم که در متن سرد و منجمد اجتماع منحط سنتیش، حرکت ایجاد کند و آگاهی و خودآگاهی خویش را به مردمش منتقل نماید و در یک کلمه برای جامعه‌اش پیغمبری کند، ادامه دهندۀ راه پیامبران تاریخ که ایجاد عشق و ایمان و هدف و حرکت بود برای «هدایت و عدالت» ، زبانش متناسب با این زمان و راه‌هایش متناسب با این نا هنجاری ها و سرمایه اش متناسب با این فرهنگ [باشد].» (مجموعه آثار شریعتی، ج20، ص367)