آزاداندیشی و خلاقیت
اگر اندیشه و تفکر را حرکت از معلومات به سمت مجهولات بدانیم، آزاداندیشی به معنای این است که این حرکت قید و بند و مانعی نداشته باشد. یعنی حرکت آزادانه برای رسیدن به مجهولات از طریق معلومات.
در این تعریف، برای آزاداندیشی نمی توان قواعد تفکر و ضوابط یک اندیشه منطقی را نادیده گرفت. آزاداندیشی دعوت به تفکر غیر تقلیدی و غیر متعصبانه است.
اما سوال اینجاست که آیا آزاداندیشی تنها در حوزه برهان منطقی راه دارد؟ آیا در شعر و خطابه و جدل نمی توان آزاداندیشی را مطرح کرد؟
آن چه واضح است این است که آزاداندیشی، یک تفکر واقعی و حقیقی است و توهمات را نمی توان آزاداندیشی نامید.
اما آیا آزاداندیشی در حوزه خیال راه دارد؟
به نظر می رسد باید بین وهم و خیال تفاوت قائل شد. بر خلاف وهم، خیال متصل به عالم مثال است و از واقعیت عالم سرچشمه می گیرد.
آزاداندیشی اگر یک خصلت درونی و فردی باشد، در تغییر نگاه و بینش افراد موثر است. هم در استدلال و برهان و هم در حوزه های هنری و خیالی.
دعوت به آزاداندیشی یک دعوت پر اقتدار و با وسعت بالاست. آزاداندیش هم در لایه تفکر شکوفا می شود، هم در لایه باور، از تعصب رهایی می یابد. هم در لایه عواطف و احساسات متواضع و نرم می شود. هم در لایه های اجتماعی انسانی، از مدیریت و برنامه ریزی و رهبری تا هنر و خیال و ذوق، خلاق و نوآور می شود.