اهمیت اندیشه در حیات امروزین
اندیشه چه جایگایی در زندگی ما دارید؟ در کجای زندگی ما قرار گرفته است؟ اندیشههای ما چه تاثیری در زندگی ما میگذارند؟ اصلا تاثیر دارند؟
فعل و افعال ما برآمده از اندیشههای ما است، کوچکترین فعل اختیاری را ما انجام نمیدهیم مگر آنکه برخواسته از اندیشه و باوری باشد. اینکه برای رفع تشنگی به سمت آب میرویم، قبل از حرکت یک باوری در ما شکل گرفته است که آب رفع تشنگی میکند. اندیشه در تکتک افعال ما حضور پررنگ دارد هیچ رفتاری از ما سرنمیزند مگر آنکه از روی یک اندیشه باشد و آن اندیشه به افعال ما سمت و سو میدهد. تمام افعال اختیاری ما ذیل لوای اندیشه رخ میدهند
اندیشهها معمولا از دانشها تغذیه میکنند، البته صرفا از دانش تغذیه نمیکند، یکی از منابع تغذیه اندیشه، دانش است، از تجربه های زیستی خود و حتی دیگران، از محیط اجتماعی پیرامونی خود و تعامل با آن و … نیز تغذیه میکند. البته مطلوب آن است که دانشهای موجود پشتیبانی کاملی از اندیشه ما داشته باشند و اندیشهی ما تکیه اصلی خود را به دانش داشته باشد، ولی وقتی این پشتیبانی در توان دانش موجود نیست و دانش آنقدر رشد نکرده است که اندیشهای برای حیات امروز بسازد، ناگزیر نقش آن در اندیشه کمرنگ میشود و نقش دیگر منابع تغذیه اندیشه پررنگتر میشوند. از آنجایی که ادامهی حیات انسان یک آن هم بدون اندیشه امکان ندارد، حتی اگر هیچ دانشی هم نباشد، یک اندیشهای شکل خواهد گرفت، حال یا برپایه خرافه و توهم و یا هرچیز دیگری.
در حیات امروزین ما دانشها به خصوص دانشهایی که تاثیر مستقیم در اندیشهها دارند، از رشد و پیشرفت بازماندهاند و حیات امروزین و مسائل آن نه تنها از مرز دانشها گذر کرده است بلکه آنچنان فاصلهای ایجاد شده است که با توجه به فضای سخت و سرد حاکم بر دانش و کند بودن روند رشد دانش، این خلا نمیتواند با پیشبرد مرزهای دانش جبران شود؛ لذا اندیشه جایگاه ویژهای مییابد و پرداختن به اندیشه و اندیشهپروری مهم میشود.
برای دیدن بازخورد استاد فلاح کلیکرنجه فرمایید!
الف.
همان طور که پیشتر هم گفته ام «نقش اندیشه در زندگی» موضوعی است که نیاز به تبیینهای کامل و دقیق دارد. بخصوص برای جمع ما که مأموریتی تخصصی دارد.
ما به ترسیم کاملی از این موضوع احتیاج داریم.
ممنون که به این موضوع توجه نشان می دهید!
ب.
این موضوع را می توان با زبان حکمی بیان کرد، می توان با زبان روانشناختی بیان کرد، احتمالاً علوم شناختی هم حساب ویژه ای روی این موضوع باز کرده اند؛ که ذهنیتهای انسان چقدر در زندگی او تعیین کننده است و چگونه تأثیر می گذارد و انسان چگونه تصمیم می گیرد و عزم می کند و در پویش زندگی چطور از اندیشه های خود تغذیه می کند.
ما در اینجا از این زبانهای فنّی بهره نمی گیریم، بلکه هر میزان که می توانیم در آنچه که نزد خود ما نیز هست دقت می کنیم و بازتاب می دهیم.
ج.
باز هم نسبت اندیشه و دانش، که به ترسیم این نسبت خیلی احتیاج داریم. نگاههای فعلی ما خیلی غنی شده نیست و این سرفصل با ریز مباحث جذاب متعددی همراه است که امیدوارم مسیری برای پرداختن به آن بیابیم.
د.
اشاره شده که اندیشه از منابع متعددی تغذیه می کند. خود این موضوع جای کار دارد.
البته نقش دانش برجسته شده است که بالاخره هست. دربارۀ چگونگی آن باید بیشتر سخن گفت.
ه.
همچنین اشاره شده که وقتی دانش می ایستد جای آن را اندیشه های غنی پر می کند.
همان طور که می دانید این بحث خیلی بحث ناموسی ای است، خیلی خیلی! و ما به تبیین کامل آن نیاز داریم.
و.
“در حیات امروزین ما دانشها به خصوص دانشهایی که تاثیر مستقیم در اندیشهها دارند، از رشد و پیشرفت بازماندهاند و حیات امروزین و مسائل آن نه تنها از مرز دانشها گذر کرده است بلکه آنچنان فاصلهای ایجاد شده است که با توجه به فضای سخت و سرد حاکم بر دانش و کند بودن روند رشد دانش، این خلا نمیتواند با پیشبرد مرزهای دانش جبران شود”
این جمله خیلی سنگین و خیلی سهمناک است.
باید در این باب به دیدی تحقیقی دست پیدا کنیم.