استثمار؛ اصل کار و افزوده‌های آن

استثمار بیشتر در فضای بهره‌ها و فرآورده‌های زندگی انسان معنا می‌یابد، اصل حیات و حضور انسان، و افعال و رفتار و گفتار او، فی نفسه یا در كنش با طبیعت، اشیاء و انسان‌های دیگر، یك محصول و فراورده‌ای خواهد داشت افزون بر اصل آن.

مسئله این است كه این انسان به‌عنوان فاعل كار، چه سهم و بهره و نصیبی در فراورده خواهد داشت؟ آیا صرفا دستمزدی متناسب با امرار معاش خودش؟ یا سهمی اساسی از ارزش مالی محصول هم دارد؟

خب این چالشی است كه امثال ماركس را علیه سرمایه‌داری شورانده است و در نسبت میان #كار_و_سرمایه در پی پاسخ به این سؤال است كه افزوده‌ای كه كار ایجاد می‌كند، نصیب سرمایه[گذار] می‌شود یا كارگر هم بهره‌ای دارد؟

حالا پیشرفت‌های فن‌آورانه آن‌قدری هست كه می‌شود فرآورده‌های پرشمار و باارزشی از انسان گرفت؛ از علایق و عاداتش تا گفتار و رفتار و نیروی بازویش، فرآورده‌هایی كه به ذهن خود آن انسان خطور هم نمی‌كند چه برسد در طلب بهره‌ی خویش باشد!

اگر استثمار را ممنوع و نامشروع می‌دانیم، یعنی نباید بی اطلاع فرد یا جامعه‌ای، فرآورده‌ای از ایشان تولید كنیم، بی آنكه علاوه بر مزد كار، سهم ایشان را از محصول تولیدی پرداخت كنیم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| کانون اندیشه کلامی |
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@andishekalami

عدم پذیرش عقل به عنوان یک منبع باعث انسداد باب اجتهاد

#مشخصات_اسلام
#جایگاه_عقل

 

شهید مطهری در بحث مشخصات اسلام از منظر ایدئولوژی یکی از این مشخصات را اجتهادپذیری می داند که دو دلیل دارد یکی اینکه «كلّيات اسلامى به گونه‏اى تنظيم شده است كه اجتهادپذير است.» و دیگری «قرار گرفتن عقل در شمار منابع اسلامی است.»
مجموعه آثار شهيد مطهري (وحى و نبوت)، ج‏2، ص: 241

اما به نظر می رسد عامل دوم از عامل اول مهمتر است، یعنی اگر عقل به عنوان یک منبع اسلامی پذیرفته نشود، کلیات اسلامی اجتهادپذیری را فراهم نمی کند، چون آن چیزی که کلیات اسلام را موارد جزئی و متغیر تطبیق می دهد عقل است، اگر حجبت عقل به عنوان یک منبع اسلامی پذیرفته نشود، دلیلی ندارد که تطبیق اصل کلی بر فرع، یا اصل ثابت بر متغیر حجیت داشته باشد.
عقل در اندیشه شیعی بسیار جایگاه عظیمی داده شده است، فی الواقع عقل در کنار سایر منابع قرار داده نشده، بلکه همه آنچه که به واسطه نبی آمده از قرآن و سنت و روایات به عنوان حجت ظاهری دانسته شده و عقل در عداد آن ها به عنوان حجت باطن معرفی شده است.
«إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول‏» الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏1، ص: 16

به نظر می رسد که استنباطات شرعی ما هنوز نتوانسته عقل را تا این سطح مورد استفاده قرار دهد و این میزان به آن جایگاه بدهد. اصول فقه ما در بخش «ادله شرعیه عقلیه» بسیار نحیف است و برخی بیش از درک «حسن و قبح» شأنی برای عقل قائل نیستند.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| کانون اندیشه کلامی |
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نسبت ما و تمدن چشم‌پرکن غرب

 

لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنينَ (88)سوره حجر
ديدگان خويش را به آن چيزهايى كه نصيب دسته‏هايى از ايشان كرديم ميفكن و بخاطر آنچه آنها دارند غم مخور و به مؤمنان نرم‏خويى كن.

وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏ (131) سوره طه
ديدگان خويش را به آن چيزهايى كه رونق زندگى دنيا است و بعضى از دسته‏هاى آدميان را از آن بهره داده‏ايم تا در باره آن عذابشان كنيم نگران و خيره مساز كه روزى پروردگارت بهتر و پايدارتر است .

💠جایگاه شناسی آیات: آیات متناظر
به وزان دو آیه 35 سوره محمد(ص) و 139 سوره آل عمران {وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ…} ما با این دو آیه مواجه هستیم. این دو آیه تتمیم و تکمیل دو آیه پیشین است.

💠تبیین آیات:
🔰تفسیر اجمالی آیات:
حضرت آیت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم شان می فرمایند:
“هم شما بدان هم آنها بدانند هم به آنها اعلام بکن که زرق و برق دنیا برای هیچ کس میوه نمی‌شود و هیچ کس از دنیا طرْفی نمی‌بندد ﴿وَلاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾ مبادا چشم بدوزی به آنچه را که در دست دیگران است دیگران هم بدانند شما هم مستحضر باش که آنچه در دست دیگران است یا در باغ دیگران است فقط شکوفه است اینجا جای میوه نیست درختِ دنیا برای احدی میوه نمی‌دهد اینجا جای سردی است شما در منطقه‌های سردسیر کم و بیش مأنوس هستید که آنجا اصلاً درخت سبز نمی‌شود بر فرض درخت سبز بشود میوه نمی‌دهد یک تابستان کوتاهی دارد که تا این درختان می‌خواهند شکوفه بکنند پاییز زودرس می‌آید بساطش را به هم می‌زند… بنابراین تو بدان به آنها هم بگو که اگر واقعاً میوه می‌خواهند شجرهٴ طیّبه جای دیگر است, سایه می‌خواهند جای دیگر است اینجا جای امتحان است فقط شکوفه‌های خوش‌رنگی اینها پیدا می‌کنند که اینها را می‌آزماید نه اینکه به فواکه چشم ندوز, نه اینکه به اثمار و ثمرات اشجار چشم ندوز, به ازهار چشم ندوز به شکوفه چشم ندوز غیر از شکوفه چیز دیگر نیست ﴿وَلاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ﴾ حالا وجود مبارک پیغمبر که از همهٴ اینها منزّه بود بعضیها یک چشمشان به طرف مثلاً شکوفه است بعضی هر دو چشمشان را پُر می‌کنند خیره خیره به یک جا نگاه می‌کنند فرمود این طور خیره خیره نگاه نکن این فقط شکوفه است هر دو چشمش را پُر کرده پُر کرده دو چشمت را پُر کردی داری نگاه می‌کنی این برای کسی میوه نمی‌شود ﴿وَلاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ﴾ یعنی گروههایی از اینها را چه چیزی متمتّع کردیم ﴿زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾ نه ثَمر, فقط شکوفه است تازه این شکوفه هم برای آزمون است ﴿لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ﴾ اما آنچه را که ما به شما می‌دهیم که محصول آن صبر و محصول این تسبیح, محصول استعانت بالصبر و الصلاة است آن رزق ربّ توست که هم بهتر است هم ماندگارتر ﴿وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَی﴾ ”

🔰فتنه و ابتلای امروز ما: فتنه شکوفا و مجلل دنیای غرب
مسئله امروز ما همین است که دنیای غرب و ما فیها چشمان ما را پر کرده است، حال یکی اقتصاد دنیای غرب و GDP بالای کشورهای غربی را بدان چشم دوخته دیگر فرهنگ اجتماعی و تشکیلاتی غرب در نظرش جلوه گری می کند دیگری پیشرفتهای علمی و معیارهای علمی و گفتمان های علمی غرب در نظرش پیشتازی و عزیز بروز می کند و خیلی از ما گرفتار سبک زندگی غربی و این نوع زیستن را برگزیده ایم، در نظر خیلی هایمان هم زرق و برق فناوری ها و تکنولوژی های دلربایی می کند و … . تمام دنیای غرب و زرق و برق آن وسیله ای برای آزمایش و امتحان جبهه مقاومت شده است.

🔰تحقیر و استخفاف کلان استراتژی غرب برای سلطه جویی و استعمار
بنیادی ترین راهبرد دستگاه استکبار و نظام سلطه در برابر مستضعفان را بتوان استراتژی #استخفاف و تحقیر ملل بیان کرد…
حق سبحانه در آیه 54 سوره زخرف می فرماید:
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ

فرعون با استخفاف و تحقیر شخصیت قوم خود، عقول قوم خود را دزدید و بر ایشان استعلا یافت!(حضرت علامه طباطبایی در المیزان اینگونه معنی می کنند آیه را: أي استخف عقول قومه و أحلامهم)

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| کانون اندیشه کلامی |
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@andishekalami

نظریات موجود در جامعیت دین اسلام

با تحقیق اجمالی که داشتم در موضوع جامعیت دین اسلام سه نظریه موجود است:
1- دین، جامع همه ى علوم و معارف بشرى و بیان کننده ى همه ى مسائل نظرى و عملى در سطح کلان و جزئى در عرصه هاى مختلف زندگى مادى و معنوى است و تعالیم آن انسان را از هر گونه تلاش فکرى در شناخت خود، جهان و ابعاد مختلف زندگى بى نیاز مى کند.
قائلین به این نظریه همان افرادی هستند که نهایتا علومی مانند فیزیک، شیمی، روانشناسی را هم در نسخه اسلامی اش قبول دارند.

2-وظیفه ى دین، ارائه ى رهنمود براى رسیدن انسان به سعادت و کمال اخروى است، نه براى اداره ى جامعه و مسائل دنیوى.(یعنی دین اسلام برای سعادت اخروی دین جامعی است و تمامی نیازهای لازم برای رسیدن به کمال اخروی را پوشش می دهد)، امثال سروش به این نظریه قائلند

3-دین اسلام در راستاى هدف و رسالت خود، رئوس کلى همه ى معارف لازم را براى تحقق سعادت دنیا واخرت در اختیار بشر قرار دهد; به گونه اى که بشر با تطبیق آن اصول کلى بتواند به صورت نظام مند همه ى معارف و رهنمون هاى مورد نیاز براى رسیدن به سعادت خویش را به دست آورد.(از قائلین به این نظریه را می توان نگاه آیت الله مصباح رضوان الله علیه نام برد)

با توجه به سه رویکرد فوق در جامعیت دین، ابتدا قبل از اینکه بخواهیم وارد چگونگی این جامعیت بحث کنیم می بایست روشن کنیم چه رویکردی از جامعیت را مد نظر قرار دادیم و دایره نیازهای مربوط به انسان و دین را تا چه حدی قرار داده ایم بعد از آن می توان درباره چگونگی این جامعیت بحث کرد.

به نظر می آید که استاد شهید، بر محور نظریه سوم راجع به جامعیت دین اسلام بحث کرده اند و شواهدی از این مطلب را می توانیم در مجموعه آثار،ج5، ص37 مشاهده کرد:
«اید بگوییم كه مقصود از «علوم اسلامی» … یعنی علومی
كه به نوعی از نظر اسلام «فریضه» محسوب می شود و در فرهنگ و تمدن اسلامی سابقه ی طولانی دارد و مسلمانان آن علوم را از آن جهت كه به رفع یك نیاز كمك می كرده و وسیله ی انجام یك فریضه بوده محترم و مقدس می شمرده اند.»

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| کانون اندیشه کلامی |
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ