تولید کننده و مصرف کننده هر مرحله از گفتمان سازی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

برای گفتمان سازی چه مراحلی باید طی کنیم؟ و چرا؟ هر مرحله را چه کسی می سازد؟ چه کسی مصرف می کند؟

  • مرحله اندیشه تفصیلی. در این محصول به همه سؤالات حول موضوع پاسخ داده می شود. همه جزئیات و جوانب موضوع، در اینجا پرداخته می شود.
    • سازنده: نخبگان متمرکز در آن موضوع به آن می پردازند و بسط و تفصیل می دهند. که غالبا با روش جمع اندیشی حاصل می شود.
    • مصرف کننده: مورد استفاده برای همه مراحل بعدی است. و در همه مراحل بعدی به این محصول ارجاع می دهند. و البته به صورت مستقیم، مناسب استفاده مرحله بعدی است، یعنی نخبگانی است که می خواهند عصاره معرفتی را بسازند.
  • مرحله عصاره معرفتی. برای تولید مفاد گفتمانی، سخت است توقع داشته باشیم کل اندیشه در ذهن ها حاضر باشد. اما با وجود عصاره معرفتی، این توقع تحقق پذیرفتنی تر خواهد بود. محصولی میان مرحله ای است، و خودش چندان موضوعیتی ندارد.
    • سازنده: برای مخاطبین داخلی. همان نخبگان، اما گویا به نوعی فهرست و بلکه گزاره های اسیدی آن متن است. این توسط یک تیم محدود از آن نخبگان تولید کننده اندیشه تفصیلی ساخته می شود.
    • مصرف کننده: مورد استفاده برای نخبگانی است که بخواهند به تولید مفاد گفتمانی بپردازند.
  • مرحله مفاد گفتمانی. مفاد گفتمانی، تشکیل شده از جملاتی است اسیدی، و البته حاوی معنا است. یعنی بتواند نخبگان رسانه ای، که مخاطب اصلی آن هستند را با خود همراه کند. تفاوت مفاد گفتمانی با اندیشه تفصیلی، در آن است که گلوگاه های اصلی در مفاد مشخص شده است.
    • سازنده: تیمی از نخبگان اندیشه‌‌ای که در تولید اندیشه حاضر بوده اند، و همچنین برخی افراد رسانه‌فهم که ناظر به بُعد رسانه ای هم بتوانند به مفاد گفتمانی غنا بخشند.
    • مصرف کننده: کسانی که بخواهند از این مفاد، تولیدات رسانه ای داشته باشند. (منظور از رسانه: هر وسیله است که بتواند ارتباط مستقیم با مخاطب عمومی بگیرد، و در او اثر بگذارد.)

عصاره معرفتی و عمق (ژرفامندی)

بسم الله الرحمن الرحیم

مرحوم علامه طباطبایی(ره) بعد از طرح نگاه منظومه وار و غیر خطی به معارف اسلامی و آیات قرآن کریم، آنها را در دارای طبقه بندی دانسته و معتقد میشوند هر لایه ی پایین دستی در واقع شرح و بسطی از لایه ی بالاتر خود است، تا آنجا که توحید را بالادستی ترین معرفت و همه ی معارف را شرح و بسط آن برمیشمرند و «لیس کمثله شیئ» را بالادستی ترین آیه از آیات قرآن کریم.

بنا بر این اگر ما سیری از پایین به بالا یا از تکثرات مفهومی و معرفتی و بسط یافتگی معرفتی به سمت مخالف آن یعنی توحدات مفهومی و قبض یافتگی معرفتی داشته باشیم در واقع به سمت عصاره گیری از معارف حرکت کرده ایم.

فرآیندی که در دستیابی به عصاره معرفتی آزاداندیشی طی شده است نیز علی القاعده هم چنین فرآیندی است.

البته عصاره گیری در آزاداندیشی ما عجالتا خطی انجام شده است اما چون خود مفاهیمی که در قالب متکثر بیان شدند طبقه بندی هایی داشته اند، عصاره معرفتی ما نیز لاجرم طبقه مند است.

شاید بشود گفت اگر آنچه مرحوم علامه (ره) به قرآن نسبت میدهند را با ظاهر اولیه ی قرآن مقایسه کنی در آنجا نیز چنین مساله ای وجود دارد و نسبت اولیه و ظاهری آیات با یکدیگر خطی است.

اما به هر ترتیب محتمل است بگوییم اینکه امکان طرح مساله ی عصاره در یک دستگاه و یا بسته ی معرفتی وجود دارد معلول و یا حداقل مرتبط با ژرفامندی آن دستگاه و یا بسته ی معرفتی است.