حلقوی بیاندیش! (صمیمی نگاره ای پیرامون اندیشه حلقوی)

بسم الله الرحمن الرحیم

حلقه کلامی همیشه محفلی برای با هم اندیشیدن بوده است!

همین جمله چقدر بُرد دارد؟

در برهه های اخیر تر حلقه که کار کارگاهی تر شده و رسما با هم تولید میکنیم و پیش میرویم، حلقه رنگ و بویی تازه پیدا کرده است.

از جلسات خلاقانه محسن جان همت، تا از آب در آوردن رج به رج گام های گفتمان سازی…

 

همان طور که میدانید در این بخش کوچکی که اکنون در آن هستیم (راهبرد محتوایی) توفیقی متفاوت از گذشته نصیب بنده شده است و آن هم این است که در حد تهیه یک پیش نویس سهمی بیشتر از قبل در پیشبرد کار ایفا کرده ام؛ البته همین هم با ارزاق لا یحتسب الهی روزی ما شد که خیلی هم مایه ی امتنان است.

اما اکنون که متنی از حقیر محور قرار میگیرد و ورود های خوب و جدی دوستان فرهیخته ام حول آن را نگاه میکنم، دریافت شیرین و جدیدی از کارهای حلقه پیدا میکنم،

دوستانم هر کدام نکاتی میگویند و من که پیش نویس را نوشته ام طبعا نسبت به هر کدام موضع و موقعیتی دارم، موافق، مخالف، در حال آموختن، و … گاهی متوجه میشوم حرفمان یکی است اما نه من آنقدر خوب بیان کرده ام که او بفهمد و نه پیشتر به خوبی اکنون به سخن او فکر کرده بودم! و همه ی اینها برایم درس هستند و آورده دارند.

گاهی به این فکر میکنم که این که ما هر کدام قطعه ای از این پازل را می آوریم، چقدر کار پیشرفته ایست، انگار رفته رفته دارد سیمرغمان بال میزند! و بال زدن سیمرغ کجا و بال زدن گنجشکی مثل من!

گاهی هم به این فکر میکنم که آیا بعد از این میتوانیم به این راحتی ها دل به کاری بدهیم که اینطور حلقوی رسیدگی و پی ریزی نشده است؟ شاید سخت باشد! انگار بخواهیم یا نخواهیم ذائقه مان دارد تغییر میکند!

و فکر ها و عبرت های دیگر…

پیشتر در یادداشتی خطاب به طلاب مدرسه مشکات توضیح داده بودم که چه شد که ما سوار بر این ابر ماشین شدیم، و از وقتی سوارش شدیم چه بر سرمان آمد؛ اما یک چیز را شاید باید به آن اضافه کنم و آن هم همین که اگر خوب سوارش شوید بعد از آن بعید است به راحتی بتوانید سوار بر ماشین دیگری بشوید!

 

یادداشتم به اینجا رسیده اما من هنوز نتوانسته ام در یک جمله، خوب و صریح عنوان یادداشتم را مصرف کنم، لذا به یک گزاره توصیه ای که شاید برای همین امروزهای حلقه و حلقویون هم مفید باشد رو می آروم و آن هم اینکه: «حلقوی بیاندیش!» ای برادر!

راهبرد محتوایی2

اصل نیاز به مفاد گفتمانی از این جهت است که بتوانیم ارتباط سهل و مفیدی با مخاطب بگیریم و از دریچه فهم و درک او و متناسب با دغدغه های او اندیشه های مد نظر را به خورد او بدهیم.
اگر مخاطبان مختصات مختلفی دارند، طبیعتا باید مفاد گفتمانی های مختلفی ناظر به مخاطبین مختلف داشته باشیم. یک مفاد گفتمانی عام که مختصات کلی مردم ایران در آن مورد لحاظ قرار گرفته خوب است، لکن این رج اول است و باید به تناسب گروه مخاطبین مفاد گفتمانی بومی سازی شود. مفاد گفتمانی نباید صرفا به صورت کلی و برای عموم مخاطبین تدوین شود بلکه باید متناسب گروه های مختلف هدف و بر اساس دغدغه ها و دارایی ها و موقف کنونی آنها متغیر باشد. این تفاوت ها در مفاد گفتمانی در سطح اندیشه و صورت بندی اندیشه است نه در سطح عملیات و طرح اجرایی.

اگر این را بپذیریم طبیعتا برای تدوین مفاد گفتمانی های متفاوت باید راهبرد های محتوایی متفاوتی داشته باشیم و در تدوین راهبرد محتوایی مخاطب و اقتضائات آن نقش کلیدی دارند.
البته مانعی نیست که یک راهبرد کلان داشته باشیم و متناسب با آن مفاد گفتمانی کلان خود را بر اساس کلان مخاطب خود تولید کنیم. لکن بعد از این مرحله باید متناسب با گروه هدف که در اینجا نخبگان فرهنگی انتخاب شده اند نیز تولید مفاد گفتمانی صورت گیرد.
.

حفاظت شده: در نظر گرفتن مخاطب در راهبرد محتوایی

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

گزارشی از جستجو در باب راهبرد محتوایی ( 2 – آگاهی ببخش ! )

در یادداشت قبل به این مطلب اشاره شد که عمده محتوایی که در منابع غیر بومی حول پدیده راهبرد محتوایی سامان داده شده، ذیل موضوع بازاریابی قرار دارد. برخی از توصیه هایی که برای تعیین راهبرد ارائه محتوا در ان متون مطرح شده بود، به نظر برای ارائه محتواهای غیر تبلیغاتی نیز مفید می آمد. در یادداشت قبلی توصیه به عدم صراحت در دعوت و آراستن آن با پیام های متعدد غیر مستقیم بررسی شد.
توصیه دیگر این است :
انسان ذاتا از آگاهی استقبال میکند.
سکوهای مجازی این ویژگی را تشخیص داده اند و روی آن حساب ویژه باز کرده اند. عمده جذابیت شبکه های اجتماعی بخاطر ارائه اطلاعات و آگاهی است. البته فارغ از مفید یا بی فایده بودن این اطلاعات ! مطالبی مانند این که آیا میدانید اگر یک سنگ یک تنی را داخل آب بیاندازیم چه میشود ؟ آیا میدانید کانگورو موقع تولد چه شکلی است ؟ میخواهید از وضعیت فعلی قیمت دلار و سکه آگاه باشید ؟ و هزاران ازلاعات دیگری که با دانستن و نداستن آن، آب از آب تکان نمیخورد. آنها مصرف بیش از پیش انسان را میخواهند و از این تمایل به آگاهی برای افزایش مصرف داده های مجازی بهره میکشند.
ظاهرا عصر ما علاوه بر عصر سرقت شعارهای فطری، عصر به بردگی کشیدن صفات فطری هم هست !
در مقام ارائه یک اندیشه مانند اندیشه آزاداندیشی به ذهن ها نیز ، بهتر است بجای گزاره های دستوری و باید و نباید ، روی گزاره های خبری که اطلاعات و آگاهی مخاطب را بالا میبرد تمرکز کرد. مثلا در قالب یک آگاهی عینی، توضیح داده شود که فضای آموزشی اعم از حوزوی و دانشگاهی اگر چند ویژگی را داشته باشد به تولید علم منتهی میشود و حتی خود فرایند آموزش نیز در آن پویا و زنده خواهد بود. یکی از آن چند ویژگی و بلکه شاید مهمترین آنها، روحیه آزاداندیشی و حق طلبی است. اما به جای مطرح نمودن با جمله : آزاداندیش باشید تا تولید علم رقم بخورد، از جمله : برای پیشرفت در علم، به روحیه حق طلبی و عدم تعصب نیاز داریم، چه بسیار پویش های علمی سنگینی که بخاطر نداشتن این روحیه به بیراهه رفتند و چه بسیار پویش های علمی چالاکی که با حفظ این روحیه به مقصود دست یافته اند.
نکته مهم در ارائه فکت و آگاهی به مخاطب این است که هر مقدار این آگاهی به صحنه عینیت نزدیک تر و هویتی گزارش گونه داشته باشد مقبول تر است و گزاره های تحلیل معمولا به این راحتی اخذ نمیشوند.