نوشتهها
ظرفیت کنش گر فرهنگی
/0 دیدگاه /در ایده فرهنگی مادر /توسط محمدمهدی اعلاییهر انسانی ظرفیتی دارد و بر اساس آن ظرفیت فکر می کند، می فهمد، تصمیم می گیرد، برنامه ریزی می کند، ارزیابی می کند و …
لذا، حضرت امیر بیان (علیه السلام) می فرماید:«قدر الرجل علی قدر همته» ؛
در برنامه ریزی که شخص انجام می دهد و هدف و غایتی که برای خود مشخص می کند ، همت تاثیر به سزایی دارد.
در برنامه ریزی فرهنگی نیز، هر کنش گری که در عرصه فرهنگ فعالیت می کند، به اندازه ای که وجود رشد یافته و ظرفیت بیشتری داشته باشد، می تواند دوراندیش باشد.
همانطور که وقتی بچه ای چیزی را می خواهد، اگر به او بگویی فردا برای تو فراهم می کنم، مثل اینست که به او بگویی هیچ وقت این را برای تو فراهم نمی کنم. هرچقدر سن بچه بیشتر می شود، زمان طولانی تری را، برای رسیدن به خواسته های خود می تواند صبر کند.
کنش گران فرهنگی نیز، همینطورند. برخی فقط کاری را حاضرند انجام دهند، که همین الان به ثمر بنشیند، برخی به کارهای چند ساله هم می توانند فکر کنند، اما برخی فعالیت های فرهنگی بلندمدتی تعریف می کنند، که مطمئن هستند در زمان حیات آنها ثمر نمی دهد، ولی با قدرت کار را پیش می برند؛ چون آنقدر رشد یافته هستند ، که آینده های دور برای آنها بسیار نزدیک است.
ادامه دارد …
آزاردهندگی کند شدن نقطه تأمین اصالت و اقتدار یک حرکت تمدنی (اندر مصائب در افق تمدنی نبودن حوزههای علمیه 1)
/0 دیدگاه /در ایده فرهنگی مادر /توسط عقیل رضانسبانقلاب اسلامی هدف و غایت خود را رسیدن به یک تمدن باشکوه اسلامی قرار داده است،
«دهههای آینده دهههای شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه) است، نزدیک کنید.» (بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی)
«یک عنصر دیگری که لازم است برای این حرکت، این است که این حرکت باید یک جهتگیری مشخّصی داشته باشد؛ یک جهتگیری منطقی و قابل قبول، که در حرکت عمومی ملّت ایران که ما داریم پیشنهاد میکنیم و مطرح میکنیم، این جهتگیری، جهتگیری به سمت جامعهی اسلامی یا تمدّن اسلامی است؛ یعنی میخواهیم برویم به سمت تشکیل یک جامعهی اسلامی؛ و حرکت عمومی، ما را باید به اینجا و در نهایت به یک تمدّن پیشرفتهی اسلامی برساند.» (بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان با رهبر معظم انقلاب، 01/03/98)
هر حرکت تمدنی به دلیل پیچیدگی صحنهای که با آن مواجه هست، نیازمند به پشتیبانیهای متعددی است که مهمترین آنها پشتیبانی تئوریک و نظری است، تمدن متفاوت با تعاریف متفاوتی از خدا و جهان و رابطه انسان با خدا و جهان، تعریفی که از انسان و سعادت انسان و مسیر رسیدن انسان به این سعادت و … به صحنه میآید.
تمدنی که ما هدف گرفتهایم یک تمدن اسلامی است و تمدن اسلامی باید مبتنی بر یک عقلانیت اسلامی شکل بگیرد، و اگر بخواهیم عقلانیتی اسلامی باشد باید مبتنی بر منابع اصیل اسلامی و نگاههای اسلامی به خدا و جهان و انسان و رابطه اینها شکل بگیرد؛
اگر یک پایگاه برای تأمین این اصالتها بخواهیم معرفی کنیم، بی شک این پایگاه حرکت تمدنی انقلاب اسلامی چیزی جز حوزههای علمیه نخواهد بود؛ حوزههای علمیه است که به تراث علمی و معنوی شیعه وصل است و آنها را به صورت عمیق و عریقی مورد تغذیه و کنکاش قرار میدهد و تلاش میکند نیروهایی که مسلط به این میراث علمی و معنوی شیعی ما که در طول قرون و اعصار پدید آمده است، را تربیت کند و انقلاب اسلامی ما هم اگر بخواهد اسلامی بماند و اگر بخواهد در حرکت اسلامی خود به سمت افقها و غایات تمدنی حرکت کند، باید متکی به این میراث علمی و معنوی حرکت کند.
حوزه علمیه است که باید نظریات اسلامی را از منابع اصیل اسلامی استخراج کند، و برای زیستنی متفاوت مبتنی بر آرمانهای اسلامی این انقلاب طرح و برنامه ارائه بدهد، حوزه علمیه است که باید طرحی برای زندگی انقلابی که همان حیات طیبه است ارائه بدهد و پشت این طرح بایستد تا به اجرا در بیاید.
اما متأسفانه با دلی غمبار باید گفت که حوزه علمیه در این مسیر بسیار کند حرکت میکند، طلبهای که تربیت میکند، با این درد بزرگ که بناست از این میراث برای یک زیست تمدنی متفاوت سخن در منقار داشته باشی، تربیت نمیشود، در سبد تغذیهای این طلبه منبعی برای تأمین این دردها و دغدغهها وجود ندارد و طبعاً در آینده هم این نیرو قادر به تولید سخنی برای این حرکت تمدنی نیست، چون اساساً تولید فرع بر دردمندی و دغدغد چیزی را داشتن است، وقتی که این طلبه اساساً از این سؤالها ندارد، پس پاسخی هم برای این سؤالها تولید نخواهد کرد. بگذریم که سبد دانشی هم که برای طلاب چیده میشود سبدی است پر شده از علوم نقلی و خود این عامل جدی برای کندی و دوری طلبه از دردهای کلان اجتماعی شده است، فقه چون میخواهد متکفل جزئی ترین مسائل شود، در صورت غوطه وری طلبه در آن نگاه کلان و کلی نگر برای او شکل نمیگیرد، بگذریم که دانشهای اسلامی همه با هم یک ترابط روشنی دارند و با خاموش یا کم نور شدن چشمه علوم عقلی در سبد تحصیلی طلبه همان دانش منقولی هم که میخواند کاملاً دور از آبادی و دور از حل مسئلههای واقعی ولو فقهی است.
کار به جایی رسیده است که امروزه گره زدن هر مسئله و درد تمدنی انقلاب اسلامی به حوزه علمیه باعث کندی در مسیر پیشرفت آن خواهد شد و دردمندان حتی جلساتی که با حضور حوزویان روشن بین می خواهد برای دردهای بزرگ امروز ما تشکیل شود، را پیشنهاد میکنند که در آب و هوای قم نباشد تا فضای خسته و کندی که شکل گرفته اندیشمندان این جلسات را هم تحت تأثیر خود قرار ندهد.
راهبرد وحدت
/0 دیدگاه /در ایده فرهنگی مادر /توسط محمدمهدی اعلاییجمهوری اسلامی اگر می خواهد به سوی ایجاد تمدن حرکت کند، حتما باید متحدان زیادی داشته باشد.
در مقابل دشمنان تلاش می کنند متحدان احتمالی انقلاب اسلامی را در مقابل او قرار دهند، تا تقابل آنها با انقلاب مانع از تقابل انقلاب با استکبار جهانی شود.
درواقع با ایجاد دشمنان کاذب مانع تقابل جمهوری اسلامی با دشمنان حقیقی خواهند شد.
این دشمنان کاذب نیز، با هر بهانه ای ایجاد می شوند و دشمنان هرگونه محل افتراق و جدایی را که بتوانند ایجاد کنند، یا بازنمایی کنند، انجام می دهند.
یک نوع از گسل هایی که می تواند اختلاف بر انگیز باشد، گسل قومیتی است. اینکه قومیت های مختلف را به تقابل با جمهوی اسلامی وادار کننند.
نوع دیگری از گسل که درواقع بهترین گزینه برای ایجاد اختلاف است، گسل های عقیدتی است. در این موضع دوگانه مسلمان – مسیحی ، شیعه – سنی ، شیعه دوازده امامی – سایر فرق شیعی ، شیعه انقلابی – شیعه انگلیسی ، هیئتی – غیر هیئتی و دوگانه های دیگری که ایجاد یا بازنمایی می شود.
گذر کردن از شکاف های اعتقادی به مراتب سخت تر از گذر کردن از سایر شکاف هاست و در حال حاضر انقلاب از همین شکاف های اعتقادی به مراتب ضربه می خورد و بیش از همه، از اختلاف شیعه و سنی؛
در این زمینه، حتی کسانی که اصل اتحاد بین شیعه و سنی را قبول دارند، راهبردهای کاملا متفاوتی را اتخاذ کرده اند.
و از جمله مسائل مجهول در این زمینه، نظریه واضح و نهایی حضرت آقا در این موضوع است.
آنچه در این یادداشت قصد داشتم تذکر بدهم، این نکته بود که راهبرد اتحاد با اهل سنت، همچون راهبرد اتحاد با اقوام مختلف است. همانگونه که همه ما ایرانی ها (کسانی که در مرز بندی های فعلی در جغرافیای کشور ایران قرار داریم) در مورد موضوعاتی که به نفع همه کشور است، اتحاد داریم و نه قصد داریم اختلاف ها را مرتفع کنیم و نه خود را کاملا جدای از همدیگر بدانیم، درمورد اتحاد با اهل سنت نیز، همین نکته را باید مد نظر داشته باشیم، که قرار نیست مذاهب واحد شود، تا اتحاد حاصل شود. بلکه فقط می خواهیم بر مواضع اختلاف انگیز اصرار نکرده و به مشترکات بپردازیم.
مسأله پایانی که در این یادداشت متذکر شویم، لزوم بررسی روایات فقهی در زمینه تعامل با اهل سنت (عامه) و مسأله لعن در تراث شیعی است.
س
/0 دیدگاه /در ایده فرهنگی مادر, یادداشتها /توسط حمیدرضا شب بوییت
/0 دیدگاه /در یادداشتها /توسط حمیدرضا شب بوییآخرین نظرات
پربازدیدهای این ماه
ویژهنامهها
#برچسبها
آزاداندیشی آزادی آزادی اندیشه استثمار استراتژی های جهان کفر اسرائیل اندیشه اندیشه دینی انقلاب اسلامی ایده اصلاحی ایده فرهنگی ایده فرهنگی مادر تعریف آزاداندیشی جبهه دشمن حمیدرضا شب بویی ذهن جامعه رهبری روح توحید نفی عبودیت غیر خدا رژیم صهیونسیتی صهیونیسم فرهنگ فلسفه کلام فلسفه کلام انقلابی مبارزه مدرنیته هژمونی تمدن غرب پیشرفت کلام کلام انقلابی گفتمان سازی
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وعَجّلفَرَجَهم