نخبه کیست ؟ نخبگی چیست ؟ (3 )
بعد از اینکه تعریف نخبه و نخبگی را منوط به قدرت دانستیم و ادعا نمودیم که نخبه در هر جامعه، کسی است که به راهبر آن جامعه خدمت شایانی ارائه دهد.
لازم است ابتدا به این نکته اشاره کنیم که ممکن است در یک جامعه خارجی، چند خرده جامعه به نحو متداخل حضور داشته باشند و هر کدام از این خرده جوامع متداخل، یک نقطه راهبری فرهنگی مختص خود را داشته باشند که نخبگی متناسب آن برای این جمع تعریف شود. البته ممکن است یک نخبه خدماتی را به دو یا چند جامعه خرد ارائه کند و از دید همه آنها نخبه نخبه شناخته شود.
با توجه به مقدمات ذکر شده، قبل از اینکه بپرسیم تعریف درست از نخبه چیست ؟ باید این سوال را بپرسیم که قدرت باید کجا متمرکز شود ؟
حاکم کیست تا راهبر فرهنگی ، خدمات به او را محور تعریف نخبگی و القاء آن به جامعه بداند ؟
مگر نخبه بمعنای انتخاب شده نبود ؟ چه کسی نخبه را انتخاب کند ؟
اگر عرفی خداوند متعال را حاکم بداند، آنگاه فردی که نبوغ فوق العاده علمی دارد اما ملحد است را نخبه نخواهد دانست. اما فردی که استعداد و نبوغ علمی عادی دارد اما پیامبر قومی شده است را نخبه محسوب میکند.
حال اگر خداوند متعال بفرماید که خدمت به مومنین، خدمت به من است، آیا تغییری در تعریف نقطه ثقل حاکمیت و به تبع آن نخبه و نخبگی حاصل میشود ؟
ایده حاکمیت نوینی که در مکتب امام (ره) به تبعیت از اسلام راستین که دین تمام انبیای الهی بوده، مطرح میشود تعریف خاصی از نقطه قدرت و حاکمیت دارد. این ایده یک طیف را حاکم میداند که در رأس آن امام معصوم (ع) قرار دارد و بعد از آن ولی فقیه و نخبگان و مردم همگی جایگاه دارند. به تعبیر جناب استاد فلاح در ایده حاکمیت نوین، همه افراد حاکم هستند.
میتوان شواهد بسیاری را از کلام امامین انقلاب یافت و این تعریف از نخبگی را روی آن تطبیق نمود. به عنوان مثال امام خامنه ای در 27 مهر ماه 1401 افراد مستعدی که نبوغ علمی دارند اما به ظاغوت خدمت میکنند را در ادبیات خودشان غیر نخبه بحساب می آورند :
” متأسّفانه بعضی این کار را نمیکنند؛ بعضی از نخبهها ، یعنی دارای استعداد؛ حالا با توضیحی که دادیم، شاید تعبیر «نخبه» برایشان درست نباشد ، در اینجا رشد میکنند، وقتی نوبت ثمردهی میرسد، میروند میوهشان را به دیگری میدهند؛ گاهی هم آن دیگری دشمن است، به دشمن میدهند…
یا اینکه در جایی دیگر از همین سخنرانی معیار نخبگی را حل مسئله های نظام اسلامی میدانند نه نوشتن مقالات متعدد نیز ممکن است از این باب باشد که حل مسئله، خدمت به طیف حاکمیتی نظریه انقلاب اسلامی یعنی خدا، امام، ولی، نخبگان و مردم است و نگارش مقاله نهایتا خدمت به دانشگاه و نهادهای سیاستگذاری علم میتواند باشد.