موانع گفتمان آزاداندیشی
اگر بخواهیم گفتمان آزاداندیشی را در جامعه محقق کنیم، با موانع مهم و جدی روبرو می شویم؛ چراکه وجود این موانع باعث می شود تحقق گفتمان آزاداندیشی نیاز به تلاش و ملاحظات بیشتری داشته باشد.
وقتی نوجوانان و جوانان ما در سیستم آموزش و پرورشی تربیت می شوند و تعلیم می بینند، که کاملا ضد آزاداندیشی است و فقط به متعلمین می گوید همین که من به تو می گویم را، بپذیر، حفظ و تکرار کن، عملاً میل به آزاداندیشی در دانش آموزان و دانشجویان ما سرکوب می شود. دانش آموز و دانشجوی موفق کسی است که بهتر آنچه به او آموزش داده اند را، حفظ و تکرار کند و محصلی که درمورد آموخته های خو آزادانه بیاندیشد و درمقابل پذیرفتن برخی از آنها مقاومت کند، در فضای آموزشی فعلی کاملا طرد می شود. این طرد شدن، باعث فشار اجتماعی بر او می شود و موجب می شود او را کم سواد و نادان تلقی کنند.
یا در جامعه ای که رسانه کاملا مانع اندیشیدن و آزادانه اندیشدن مردم می شود و دائماً هر رسانه ای، متناسب با پایگاه فکری و اهدافی که دارد، محتوای خاصی را به مخاطب خود منتقل می کند و نه تنها او را تشویق به اندیشیدن نمی کند، بلکه اصلاً مجالی برای اندیشیدن به او نمی دهد.
از دوران کودکی که تلویزیون به عنوان رسانه یک طرفه کاملا کودک را منفعل و شنونده تربیت می کند، تا اینکه وقتی شبکه های اجتماعی نیز، دراختیار او قرار می گیرد و به ظاهر می تواند آزادانه بیاندیشد، درواقع چون محتوای خبرها و اطلاعات، مهندسی و حساب شده به دست او می رسد، قدرت اندیشدن آزاد از او سلب شده و عملا آنگونه که صاحبان رسانه می خواهند، می اندیشد. مهندسی اذهان در رسانه اهمیت بسیار زیادی دارد؛ تا جایی که اگر دقت کنیم، وقتی رسانه ای خبری را منتشر می کند، با تیتر و عنوانی که برای آن خبر انتخاب می کند، عملا ذهن مخاطب خود را جهت دهی و سازمان دهی می کند و مخاطب را به سمتی سوق می دهد، که آنگونه او می خواهد این خبر را ببیند و طبق خواسته او بیاندیشد.
این دو مسأله به عنوان ابتدایی ترین موانع تحقق آزاداندیشی به نظر می رسد. باید نسبت پدیده های دیگری از جمله هنر با آزاداندیشی بررسی شود. هنر چقدر مانع تحقق آزاداندیشی است. همچنین اینکه مسأله تهاجم فرهنگی و جنگ شناختی دشمن چقدر مانع تحقق گفتمان آزاداندیشی است و … .