لحاظ وجود فقری انسان، مرز بین فرهنگسازی و تربیت صحیح و غلط

 

حضرت استاد امروز در بیان آفات آزادی و آزاداندیشی فرمودند: “شعار مردم وقتی از غیر از حوزه بلند شود یقینا راه بجایی نخواهد برد و اینها خودشان زخمهایی خواهند شد. در شعار حقوق انسان و مردم سالاری اگر خدا در نظر نیامده باشد تبدیل به ضد خودش خواهد شد. ”

و سپس در ادامه نکته ی مهمی را اشاره کردند و آن اینکه “بسیار سخت است پدید آوردن فرهنگی که واقعا دوست انسان باشد”

تا بحال بارها و بارها این گزاره را تجربه کرده ام و به آن اندیشیده ام مخصوصا در طول دوره ی رشد فرزندان…

اگر مربی باشید در طول دوران تربیت به تدریخ خواهید یافت که:

میخواهید آزادی بدهید به ولنگاری کشیده میشود…

میخواهید شخصیت و عزت نفس بدهید مغرور میشود…

میخواهید اسراف نکند به بخل کشیده میشود..

میخواهید اهل دقت شود به وسواس کشیده میشود…

میخواهید وسواسی نشود به بی مبالاتی کشیده میشود

میخواهید متواضع شود دچار حقارت میشود

میخواهید منظم شود خشک و بی روح میشود

 

عجیب است علارقم  اینکه فاصله ی بین حق و باطل از شرق تا غرب عالم است اما در مقام شناخت و تفکیک، مرزشان از مو هم باریک تر است.

خیلی ظریف است مرز بین تربیتی که عزت نفس میدهد و تربیتی که غرور می آورد.

تربیتی که آزادی حقیقی میدهد و تربیتی که ولنگاری بوجود می آورد..

 

شاید بشود گفت علت اینهمه لغزان بودن مسیر تربیت انسان به هویت ربطی داشتن او برمیگردد.

هویت ربطی و فقری انسان ایجاب میکند در برنامه ی تربیتی انسان به شدت ربط به خداوند دیده شود.

هر برنامه ای که در آن انسان بما هو انسان و بدون ملاحظه ی هویت فقری اش به خداوند دیده شود قطعا ره آوردی جز تضعیف انسانیت انسان نخواهد داشت چون سیری که در نهایت طی خواهد شد برخلاف هویت و وجود فقر الی اللهی او خواهد بود.

وقتی در تربیت موجودی که همه بهره اش از دارایی و هستی، فقیر الی الله بودن است خدا دیده نشود یعنی او را وادی دهشتناکی رها کرده ای که رهاوردش تضعیف او در همه ی هستی اش است.

هر برنامه ی تربیتی به اندازه ای که توجه و وجه و قلب او را از خدایش منحرف کند به همان مقدار عامل رذالت و نابودی اوست.

اگر خودش را تشویق کردی و توجه قلبی او را از منبع کمالی که وجودا بند به آن است به خودش منحرف کردی به نوعی نابودش کرده ای-با ارمغان تکبر-

و اگر خودش را تحقیر کردی باز هم او را متوجه خودش کرده ای اما خودی که در اوج ضعف است و ارمغان این انحراف از خدا میشود مچاله شدن و در لاک خود فرو رفتن.

در مسیر تربیت یک وجود فقری باید هر حرکت و برنامه ای با گره خوردن به مفتقرإلیه رقم بخورد و الا منشأ تکیه و توجه بر غیر منبع وجود(عدم) میشود. چه آن وقتی که تشویقش میکنی و بروزش میشود غرور و چه آن وقتی که تحقیرش میکنی و بروزش میشود حقارت و ذلت.

3 1 رای
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها