جای خالی مردمی سازی جریان تولید دانش در بستر آزاداندیشی مسئولین و مردم…

در ماجرای  انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها بی شک ذهن بنیان گذار حکیم انقلاب قابلیت عبور تمدنی در حدّ و اندازه های تحول در علم را در ظرفیت حرکت عظیم مردمی انقلاب اسلامی میدیدند و بهمین دلیل در آن برهه چنین انتظاری داشتند.

اما چرا این اتفاق نیفتاد؟

برای پاسخ به این پرسش نیاز داریم به فرآیند تولید علم و حقیقت علم توجه کنیم.

علم تمدن سازِ جدید، عصاره ای ست که از دل حل مسأله های متراکم و انبوه متعلّق به یک زیست جدید با پشتوانه ی جهانبینی و عقائد و فرهنگ مخصوص به خودش حاصل میشود

بنابراین برای تولیدِ علم جدید باید فرصت زندگی جدید و فرصت اندیشیدن به مسأله های تولید شده در اتمسفر جدید و تلاش برای حلّ آن مسأله ها، برای اندیشمندانی که در آن زیست قرار دارند فراهم شود.

طبیعتاً این فرآیند أمری زمانبر است مخصوصاً وقتی در دل یک زیست و تمدن پرطمطراق متضادّ و با حضور و سیطره ی نظام علمی کاملا مخالف بخواهد رقم بخورد.

بنابراین علم آن گوهری نیست که بتواند از تحلیل های صرفاً اندیشه ای و کتابخانه ای جوانه بزند و در کتابخانه رد کند و حیات و زیست بشری را ارتقاء بدهد.

بنظر میرسد الگویی که در دوره ی تعطیلی دانشگاه برای تولید علوم اسلامی دنبال شد الگویی بود که از علم تمدن ساز یک تصور انتزاعی و کتابخانه ای داشت و در نتیجه جریان تولید علوم انسانی را به افرادی معدود و متدیّن در حوزه و دانشگاه سپرد و طبیعتاً نتیجه ای که انتظار داشت حاصل نشد.

در این الگو بدون فرصت دادن به داشته های موجود و تأمین فرصت پرورش نطفه های اولیه علوم جدید در زیست جدید و در حیات دینی، دروازه های دانشگاه بروی علوم انسانی مسموم و دشمن بشری باز شد.

در همین دوره و در همین شرایط اما شاهد بودیم در جبهه ی جنگ نظامی پس از درک ضعف نیروی نظامی رسمی، چون گزینه ی تسلیم مرزهای کشور به دشمن بسته بود و مسئولین خود را مضطرّ دیدند ناچار شدند به گزینه ی دیگری میدان بدهند که چندان اعتقادی به آن نداشتند و آن گزینه ی نقش آفرینی مردم بود.

اینگونه شد که در عرصه ی نظامی، کار به دست مردم افتاد و مردم فرصت نقش آفرینی حقیقی در همه ی ابعاد و سطوح پیدا کردند و این حضور مردمی و تجمّع تجربه ی زیستی جوانان مؤمن در محیط و اتمسفر معنوی جبهه توانست در مدت کوتاهی قواعدی را در تجربه ی جنگ نظامی بالا بیاورد که تمام قواعد علوم نظامی رایج دنیا را به چالش بکشد و به سرعت سنگ بنای یک دانش نظامی جدید و متفاوت با ملاحظه ی نقش خدا و ملائکه و ایمان مردم در مؤلفه های جنگ نظامی را پایه گذاری کند و برای همیشه دالانِ بازی کردن در زمینِ از پیش طراحی شده ی دشمن را در أمور نظامی به رویمان ببندد.

میتوان پیش بینی کرد که اگر چنین بستری برای حضور و نقش آفرینی زیست مردم در جریان تولید علوم انسانی مهیّا شده بود و تجربه و ذهن یک ملت متدیّن و دیندار پشت این حرکت آورده شده بود و مردم فرصتِ فکر کردن و اندیشیدن و رصد و ارائه ی تجربیات خود در مسأله هایی که در زندگی متدیّانه ی خود داشتند را در بستری #آزاداندیشانه پیدا کرده بودند مسیر تولید علم با سرعتی باور نکردنی طی میشد.

اما برخلاف مرزهای نظامی چون گزینه ی واگذاری عرصه ی علمی کشور به علوم غربی بسته دیده نشد به فضای حضور مردم و گفتگو و اندیشه و رصد مسائل زندگی دینی و استخراج قواعد زیست دینی تن داده نشد.

زیست مردم چون انبوهی از تجربه های انباشته از سالیان دراز را در درون خود ذخیره دارد به کوتاه شدن این مسیر طولانی کمک زیادی میکرد و گام بلندی در شکلگیری نطفه ی علوم مختلف برمیداشت.

الگوی مشارکت مردم در تولید علم الگوی آزاداندیشی است که در محیطی آزاد و آسوده از تفاخرها و باید و نباید های دیکته شده از غرب و شرق و فارغ از سیطره ی علومشان و تنها برای حلّ مسائل برخواسته از زندگی ایمانی، راه گفتگو را باز کرده و بدون هیچ تفاخر و تمسخری از تجربه و فهم و تحلیل عمومی مردمی که در اتمسفر دینی زندگی کرده و تجربه اندوخته اند استفاده میکند و راه خودش را برای کشف قواعد زیست متعالی دینی و ساخت تمدنی نوین در پیش میگیرد.

مثل خیلی از قواعد اقتصادی و غیراقتصادی بارز شده در زیست مردمی در آثار مال حلال و حرام، آثار دشت اول در اولین معامله صبح با فردی مؤمن و باتقوا و خوش روزی، حقیقتی بنام برکت، چشم زخم و هزاران قاعده ی تکرار شونده و جاری در زیست مردم که همه از نگاه تیز جریان دانش غربزنده دورند…

در ماجرای  انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها بی شک ذهن بنیان گذار حکیم انقلاب قابلیت عبور تمدنی در حدّ و اندازه های تحول در علم را در ظرفیت حرکت عظیم مردمی انقلاب اسلامی میدیدند و بهمین دلیل در آن برهه چنین انتظاری را داشتند.

اما چرا این اتفاق نیفتاد؟

برای پاسخ به این پرسش نیاز داریم به فرآیند تولید علم و حقیقت علم توجه کنیم.

علم تمدن سازِ جدید عصاره ای ست که از دل حل مسأله های متراکم و انبوه مربوط به یک زیست جدید با پشتوانه های جهانبینی و اعتقادی مخصوص به خودش حاصل میشود. بهمین جهت برای تولید علم جدید باید فرصت زندگی جدید و فرصت اندیشیدن به مسأله های تولید شده در اتمسفر جدید و تلاش برای حلّ آن مسأله ها، برای اندیشمندانی که در آن زیست قرار میگیرند فراهم شود.

و طبیعتاً این أمری زمانبر است مخصوصاً وقتی در دل یک زیست و تمدن پرطمطراق و با حضور و سیطره ی نظام علمی کاملا مخالف و متضاد بخواهد رقم بخورد.

علم گوهری نیست که بتواند از تحلیل های صرفاً اندیشه ای و کتابخانه ای جوانه بزند و حیات و زیست بشری را ارتقاء بدهد.

و الگویی که در دوره ی تعطیلی دانشگاه برای تولید علم اسلامی دنبال شد الگویی بود که از تولید علم یک تصور انتزاعی و کتابخانه ای داشت و در نتیجه جریان تولید علوم انسانی را به افرادی محدودِ متدیّن در حوزه و دانشگاه سپرد و طبیعتاً نتیجه ای که انتظار داشت حاصل نشد و بدون فرصت دادن به رصدِ داشته های علمی موجود و تأمین فرصت زیست این علوم، دروازه های دانشگاه بروی علوم انسانی مسموم و دشمن بشری باز شد.

در همین زمان و در همین شرایط اما شاهد هستیم  در جبهه ی جنگ نظامی پس از درک ضعف نیروی نظامی رسمی چون گزینه ی تسلیم مرزهای کشور به دشمن بسته بود مسئولین ناچار شدند گزینه ی دیگری که پیش روی آنها باز بود و آنرا نمیدیدند را ببینند و به آن میدان بدهند و آن گزینه ی حضور مردم بود.

در عرصه ی نظامی حضور مردم و تجربه ی زیستی جوانان مؤمن مردمی در محیط معنوی جبهه توانست در مدت کوتاهی قواعدی را در تجربه ی جنگ نظامی بالا بیاورد و بارز کند که تمام قواعد علوم نظامی رایج دنیا را به چالش بکشد و به سرعت سنگ بنای یک دانش نظامی جدید و متفاوت با ملاحظه ی نقش خدا و ملائکه و ایمان مردم در مؤلفه های جنگ نظامی را پایه گذاری کند و برای همیشه راه بازی کردن در زمین از پیش طراحی شده ی دشمن را برایمان ببندد.

میتوان پیشبینی کرد که اگر چنین بستری برای حضور و نقش آفرینی زیسته ی مردم در جریان تولید علوم انسانی مهیّا شده بود و تجربه و ذهن یک ملت متدیّن و دیندار پشت این حرکت آورده شده بود و مردم فرصتِ فکر کردن و اندیشیدن و رصد و ارائه ی تجربیات خود در مسأله هایی که در آن زندگی دینی میکردند را در بستری #آزاداندیشانه پیدا کرده بودند مسیر تولید علم با سرعتی باور نکردنی طی میشد.

اما چون برخلاف مرزهای نظامی گزینه ی واگذاری عرصه ی علمی کشور به علوم غربی را بسته دیده نشد به فضای حضور مردمی و گفتگو و اندیشه و رصد مسائل زندگی دینی و استخراج قواعد زیست دینی، تن داده نشد.

زیست مردم چون انبوهی از تجربه های انباشته از سالیان دراز را در دل خود ذخیره دارد به کوتاه شدن این مسیر طولانی کمک زیادی میکرد و گام بلندی در شکلگیری نطفه ی علوم مختلف برمیداشت.

الگوی مشارکت مردم در تولید علم الگوی #آزاداندیشی است که در اتمسفر آن فارغ از سیطره ی علوم مختلف و تنها برای حلّ مسائل برخواسته از زندگی ایمانی، راه گفتگو را باز کرده و بدون هیچ تفاخر و تمسخری از تجربه و فهم و تحلیل عمومی مردمی که در اتمسفر دینی زندگی کرده و تجربه اندوخته اند استفاده میکند و راه خودش را  برای ساخت تمدنی نوین در پیش میگیرد.

مثلا اندوخته ی تجربه ی مردم در بازار چیزی بعنوان روزی حلال و تفاوت زیادش با درآمد حرام را در آثار و نتایج درک کرده است. یا اثر دشت اول از انسان مؤمن و خوش روزی را درک کرده و به آن باور دارد

یا مثلا تجربه ی مردم دیندار این است که اولین مواجهه ی روزانه شان اگر با انسان بی نماز باشد اثرات نامطلوبی در طول روز خواهند دید

اینها و بینهایت تجربه ی زیسته ای در حیات مردم دیندار وجود دارد که هرگز دست علوم انسانی غربی به فهم و درک و تحلیل آنها نمیرسد…