دکتر شهرستانی(مکتب تهران)

تاریخچه و خصوصیات اولیه مکتب تهران.

در تهران سبک خاصی از رابطه ی روحانیت و مردم را داریم که حوزه ی خاصی را در تهران را شکل داده است.
مکتب تهران فراتر از یک مکتب فلسفی است و خصوصیت های خاص خود را دارد در برابر قم و نجف.
در دوره ی قاجار تحولات بزرگی در تهران ایجاد می شود.
بین شهر و علم رابطه ای برقرار است و اساسا علم پدیده ای مدنی است.
مکتب تهران وارث حوزه ی اصفهان است. فلسفه در اصفهان رونق داشته است.

فتحعلی شاه از ملاعلی نوری دعوت می کند و ایشان شاگرد خود آقای ذنوذی را به تهران می فرستد. بعد از ایشان آقا علی مدرس ذنوذی که مؤسس هستند قمشه ای جلوه آشتیانی میرزاحسین سبزواری حکمای اربعه ای می شوند که در تهران به حکمت می پردازند.
جلوه سنوی مشائی
قمشه ای عرفانی علوم غریبه
آقا علی مدرس صدرایی
سبزرواری شاگر ملاهادی سبزواری

در مقابل فقه و اصول ما یک پک معقول داریم که شامل فلسفه و عرفان می شود.

شاخصه ی مکتب تهران حکمت به صورت خاص فلسفه است.
علامه طباطبایی هم درس فلسفه شان در قم تعطیل می شود و به تهران می آیند.
تهران می شود پایگاه علوم عقلی و فلسفه و حکمت.

در کنار این نحله ی فلسفی، تهران پایگاه اخلاق هم هست. بعضی اخلاق ارسطویی می گویند و برخی اخلاق حدیثی و زاهدانه.
این شخصیت عالم اخلاق در تهران بزرگ می شود. این در صورتی است که علما اگر به چیزی غیر فقه توجه می کردند به عنوان مرجع دینی شناخته نمی شدند.
امام هم از زمانی که مرجع می شوند فلسفه گفتن را تعطیل می کنند و به فقه و اصول می پردازند.

حوزه ی علمیه قم خیلی ارتباط با مردم قم ندارد، یعنی پیوند ارگانیک بین مردم و حوزه شکل نمی گیرد. این در تهران اتفاق می افتد و قبلا در اصفهان این اتفاق افتاده است.

جامعه دینی که در تهران شکل می گیرد در هیچ جای دیگر شکل نمی گیرد. یکی از دلایلی که مدرنیته در تهران شکل نمی گیرد همین ارتباط و انس عالم و مردم است. عالم در تهران اصلا مسئله گو نیست و از رابطه ی فقهی جلو تر می رود و با مردم سلوک می کند. اوج این ارتباط به آیت الله شاه آبادی می رسد که ایشان به نقطه ای می رسند…

به لحاظ اجتماعی در قم و نجف این اتفاق نمی افتد چون مردم بدوی هستند و بیشتر از احکام عملیه نمی فهمند.

جلسات اخلاق در تهران بیشتر دوام آورده است.

یک طرف این ارتباط مردم هستند و طرف دیگر علمای فرهیخته قرار دارند که باعث می شود مکتب تهران متفاوت شوند.

در قدیم کاری که عالم با مردم داشته احکام گویی بوده است و نهایت کار شان این بوده که اصول اولیه اعتقاد آن ها شکل می گیرد.

آیت الله شاه آبادی این نحوه جدید دین داری را به میدان آورده است و نظریه فطرت را میدان آورده است. و این نظریه ی فطرت در تهران شکل می گیرد. اسلام سیاسی امام ره هم ریشه در همین فهم ها دارد.

بعد از انقلاب ارتباط روحانیت با مردم کم شد بواسطه ی مسئولیت های حکومتی.
آن جریان تاریخی که در تهران شکل گرفت که موجب پیوند مردم و دین شد، باعث شد دین معاصر شود.

مرجعیت یک امر مدنی و سیاسی و اجتماعی است و امام ره به این تصریح می کند. در طول تاریخ مرجعیت اینگونه بوده است.

از زمان آقا علی مدرس ایشان با سفیر فرانسه در ایران مرتبط بوده است و سعی می کرد مسائل غرب را دنبال کند.

الان حوزه ی علمیه ی تهران بخش معقول خود را از دست داده است.


سؤال: امام ره محصول حوزه ی قم است نه تهران.

امام ره محصول مشترک حوزه ی قم و تهران است. کاری که امام کرد سابقه نداشته است. امام ره عصاره است.

سؤال: تهران نمی تواند در اندازه های مکتب ظهور و بروز داشته باشد.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها