نا مساله سازی، مهم ترین عامل نامساله گرایی

بسم الله الرحمن الرحیم

تمدن غرب و نظام سلطه دستاوردهای شگفتی در زمینه ی بسط خودشان داشته اند؛ به عنوان مثال علیرغم تنوع تقریبا بی انتهای فرهنگ های مردم دنیا ما میبنیم که یک نوع یکدستی فرهنگی در بسیاری از نقاط جهان پدید آمده است که همگی تابع فرهنگ غرب است و این در حالی است که در مقایسه ی فرهنگ های مغلوب با فرهنگ غالب در بسیاری از موارد فرهنگ غالب مزیت خاصی بر فرهنگ مغلوب ندارد و بلکه در برخی موارد مرجوح است.

به عنوان مثال در پوشش ما میبینیم که تقریبا به جز برخی کشورهای آفریقایی و کشورهای عربی حداقل پوشش رسمی بسیاری از مناطق دنیا از پوشش غربی تبعیت می کند بی آنکه پوشش غریب مزیتی بر آنها داشته باشد.

این مهم و بسیاری امور اینچنینی دیگر، در کنار وجود شواهد فراوان دال بر مدیریت شده بودن این اتفاق و تلاش نظام سلطه برای ایجاد دهکده ی جهانی و … نشان میدهد که قطعا یکی از دستمایه های این فرآیند مدیریت شده نا مساله سازی و به تبع آن تحمیل نا پاسخ ها به ملت ها برای کنترل و چپاول آنها است.

به نظر میرسد عمده دلیل ایجاد گرایشات نا مساله گرایی همین دست تحمیل گر مساله است که دائما و با حساب شده ترین روش ها این کار را در سطح گگسترده ای و با روکشی از دانش پیگیری میکند.

شاید ذکر یک مثال در این مورد خالی از لطف نباشد و آن هم ایجاد الگوی بروتراتیک دیوانی در ایران در عهد پهلوی است که بدون نسبتی معین با زیست بوم ایران و مسائل ایران طراحی شد و به عنوان نماد تجدد بر ایران تحمیل گردید و بعد ها همین مساله کارخانه ی نامساله سازی شد. گفته میشود در ابتدای شروع این کار در ایران اداراتی وجود داشتند که هیچ مساله ای و دستور کاری نداشتند تا حل کنند و بعدها خودشان تولید مساله میکردند برای حل کردن.

شاید مثال شیوه ی توزیع بودجه در دوران ما که البته میراث همان کار است نیز مثالی از کارخانه ی تولید نا مساله باشد که ادرات و ارگان ها و … را مجبور به حل نا مساله میکند تا ردیف بودجه هایی که دارند استحصال شود.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها